hamed behdad

 

 

درد دل

من هم مثل سیمرغ ها به انتظار خواهم نشست ، تاروزی که پرهایم را بازکنم و پروازکنان به سوی تو آیم . دعاکن تا آن روز، سیمرغت زنده بماند . حامد جان برای رسیدن به آرزویم لحظه لحظه هایم را میشمارم .

---------------------------------------------------

حامد جان ، لحظه ای که متوجه شدم عرب نیا به شما توهین کرده ، خیلی ناراحت شدم . چقدر مظلومی حامد جان که نابازیگرانی ازین دسته به خودشون اجازه میدن از طریق رسانه به شخصیتت توهین کنن . فقط یه خواسته : باز هم با کارهای ناب و مارلون براندوییت جوابشونو بده .

(به افتخار عاشقان بهداد) : حامد خدای احساسه ... با رضا ، فواد ، مهرداد ، بهرام ... با تک تک نقشاش نفس کشیدیم...
زنده باد مارلون براندوی ایران یک روز سینمای جهان به داشتن حامد افتخار میکنه .

تا ابد مجنونتیم ، علی بهداد به نمایندگی از همه عاشقان حامد عزیز


ادامه مطلب

چهار شنبه 9 / 3 / 1398برچسب:,

|
 

جدید ترین خبرهای بهدادی

"انتهای خیابان هشتم" و "برف روی کاج‌ها" بهار 91 اکران می‌شوند

 

فیلم سینمایی " انتهای خیابان هشتم" ساخته علیرضا امینی در نوروز 91 در گروه سینمایی عصر جدید به روی پرده می‌رود.

به گزارش خبرنگار مهر، این فیلم به تهیه‌کنندگی سید جمال ساداتیان قرار بود سال گذشته در جشنواره فیلم فجر روی پرده برود که به دلیل مشکلات ممیزی این امکان برای آن فراهم نشد و حتی چندین بار در سال 90 اکران عمومی آن هم به تعویق افتاد.

با برنامه‌ریزی‌های انجام شده "انتهای خیابان هشتم" در اکران نوروزی در گروه سینمایی عصرجدید روی پرده می‌رود. همچنین فیلم "برف روی کاج‌ها" ساخته پیمان معادی و تهیه‌کنندگی ساداتیان که امسال در جشنواره فجر سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود کرد، در اکرن دوم نوروز در گروه سینمایی آزادی روی پرده می‌رود.

در خلاصه داستان "انتهای خیابان هشتم" آمده است: نیلوفر و خانواده‌اش باید ظرف سه روز مبلغ سنگینی را فراهم کنند، اما هرچه زمان می‌گذرد، نیلوفر متوجه می‌شود که سرنوشت دیگری پیش روی اوست. در این بین اتفاقاتی می‌افتد.

ترانه علیدوستی، صابر ابر، حامد بهداد، محمدرضا غفاری، مهدی ماهانی، بیتا بیگی، خسرو شهراز، احسان عیوض‌نژاد، اولدوز منصور، رضا دهقانی‌سامانی، محمد همایون‌‌پور و الهه حصاری بازیگران این فیلم هستند.

"برف روی کاج‌ها" با بازی مهناز افشار، ویشکا آسایش، صابر ابر، حسین پاکدل، حسن معجونی، آناهیتا افشار، الهام کردا و با حضور شیرین یزدان‌بخش روایت می‌شود.

 

 
 
فريبرز عرب نيا و حامد بهداد از فردا با «پرتقال خونی» میهمان سینماها می‌شونددر فیلمی به کارگردانی سیروس الوند؛
فريبرز عرب نيا و حامد بهداد از فردا با «پرتقال خونی» میهمان سینماها می‌شوند
تاریخ درج : ۳ آبان ۱۳۹۰
سرفصل : سینمای ایران | منبع خبر : وب سایت تخصصی سینمایی سینمانگارخلاصه مطلب : اکران فيلم سينمايی «پرتقال خونی» به کارگردانی سيروس الوند و تهيه کنندگی محمد نشاط از صبح فردا(چهارشنبه 4 آبان) در گروه سينمايی قدس و به جای فیلم سینمایی «شیش و بش» آغاز می شود.
 
 
| More
 

به گزارش سینمانگار، اکران فيلم سينمايی «پرتقال خونی» به کارگردانی سيروس الوند و تهيه کنندگی محمد نشاط از صبح فردا(چهارشنبه 4 آبان) در گروه سينمايی قدس و به جای فیلم سینمایی «شیش و بش» آغاز می شود.

فريبرز عرب نيا، حامد بهداد، نيوشا ضيغمی، زيبا بروفه، آهو خردمند و ويشکا آسايش بازيگران فيلم سینمایی «پرتقال خونی» هستند.

«پرتقال خونی» روايت داستان مهندس ميانسالی به نام والا است كه در آستانه جدايی از همسرش است. در اين بين دختر جوانی به نام ترمه براي طراحی دكور دفتر كارش ميی آيد و رفته رفته اين آشنايی به شكل‌ گيری رابطه‌ای عاطفی می انجامد. والا كه زخم خورده از زندگی مشترک است با احتياط و كمی بدبينانه در اين رابطه پيش می رود تا اينكه شخصی به نام سياوش قدم در زندگی ترمه می گذارد.

نيوشا ضيغمی و آرش پولادخان سرمايه گذاران اين فيلم هستند.

ساخت آنونس و تيزر «پرتقال خونی» توسط اميرشيبان خاقانی انجام شده است.


 



 

بازیگران اصلی فیلم تازه داریوش مهرجویی قطعی شدند
میترا حجار و حامد بهداد برای بازی در «نارنجي پوش» قرارداد بستند


 

سینمای ما- ميترا حجار و حامد بهداد بازيگران قطعي «نارنجي پوش» هستند. حضور اين دو بازيگر در اين فيلم قطعي است و اين دو بازيگر براي اولين بار در فيلمي از داريوش مهرجويي حضور خواهند يافت. برنامه هفت خبر داد که این دو بازیگر قرارداد بستند تا در فیلم مهرجویی بازی کنند.
بنابراين گزارش انتخاب مابقي بازيگران ادامه دارد و فهرست مابقي بازيگران بزودي منتشر خواهد شد.
فرخ مجيدي (مدير فيلم برداري)، نظام الدين کيايي (صدابردار)، مهرداد ميرکياني (طراح چهره پردازي)، کيوان مقدم (طراح صحنه و لباس) ، رضا درميشيان (مجري طرح)، مهدي بدرلو (مديرتوليد)، فواد بور بور (مدير تدارکات) عوامل پشت دوربين هستند.
«نارنجي پوش» نوشته مشترک مهرجويي و وحيده محمدي فر بر اساس طرحي از وحيده محمدي فر است.
داستان تحول يک عکاس که تلاش دارد با پاکيزگي محيط اطراف، به تطهير روح و روان خود بپردازد و به پاکيزگي روح دست يابد. 

آخرین روز

 

فیلمبرداری20 درصد آخرین روز به پایان رسید

 

 

سريال «آخرين روز» توليد گروه مجموعه‌هاي تلويزيوني شبکه يک سيما با همکاري امور سينمايي معاونت اجتماعي ناجا، در حال تصويربرداري است. به گزارش سرويس تلويزيون ايسنا، تصويربرداري اين مجموعه تلويزيوني به تهيه‌کنندگي حبيب الله کاسه ساز و کارگرداني عليرضا اميني پس از گذشت يک ماه از پيش توليد، هفته گذشته در تهران کليد خورد.

 

به گفته تهيه‌کننده سريال «آخرين روز»، 20 درصد از تصويربرداري و پنج درصد از تدوين پس از 10 روز از کليد زدن کار، انجام شده است. کاسه ساز افزود: ادامه توليد سريال تا هفته نيروي انتظامي به طول خواهد انجاميد و آهنگسازي «آخرين روز» را ستار اورکي انجام خواهد داد.

 

مجموعه تلويزيوني «آخرين روز» که پيش از توليد «گيوتين» نام داشت در هشت قسمت 45 دقيقه‌اي به مناسبت هفته ناجا روي آنتن شبکه يک سيما مي‌رود. «آخرين روز» درباره دو پليس جوان است که در پي رازگشايي از پرونده دختري تبهکار هستند. رسانه خبري شبکه يک سيما بازيگران اين مجموعه را حامد بهداد، پوريا پورسرخ، روناک يونسي، الهام حميدي، فخر الدين شريف، خسرو شهراز، سمانه جلالي، بيتا بيگي و علي عراقچي اعلام كرد.

عوامل ديگر سريال «آخرين روز» عبارتند از: مجري طرح: محسن کاسه ساز، دستيار اول کارگردان : ايمان يزدي، مدير برنامه‌ريزي : عليرضا نسايي، مديرتصويربرداري: اسماعيل آقاجاني، طراح گريم: سعيد ملکان، طراح صحنه و لباس: ميلاد کزازي، آهنگساز: ستار اورکي، جلوه هاي ويژه: حميد سليماني، تدوين: حميد سليميان، مديرتوليد: محمد رضا راستگو، مدير تدارکات: حميدرضارجايي، مدير گروه بدلکاران: عرشيا قدسي، ناظر کيفي ناجا: سرهنگ چمني، ناظر انتظامي: سرهنگ مددي.

 

 

  آخرین روز

 

 

 

 

 

  تصاویری دیگر از "آخرین روز"

 

 

حامد بهداد  علیرضا امینی

 

حامد بهداد  علیرضا امینی

 

حامد بهداد  Hamed Behdad

 

 

  «سعادت آباد» در جشن خانه سينما داوري مي‌شود

 

 


 


 

http://img.didan.ir/film%20saadat%20abad2/01.jpg


 


 

مازيار ميري كارگردان در گفت و گو با خبرنگار سينمايي فارس گفت: به دليل مسئوليتي كه در پانزدهمين دوره جشن خانه برعهده دارم طي نامه‌اي از كيومرث پوراحمد (دبير جشن) خواستم تا اين فيلم در بخش كارگرداني داوري نشود كه ايشان نيز پذيرفتند.
وي در ادامه افزود: «سعادت آباد» دربخش‌هاي ديگر مورد داوري قرار خواهد گرفت و ممكن است نامزد دريافت تنديس جشن خانه سينما در رشته‌هاي ديگر باشد.
فيلمنامه «سعادت آباد» را امير عربي به نگارش درآورده كه مورد توجه منتقدان سينمايي قرار گرفت.


 


 

 

  اولین تصاویر از" آخرین روز"

 

 

خب بالاخره عکسهایی از این مینی سریال علیرضا امینی دیده شد ،قبلاً همچین عکسی از پشت صحنه این سریال دیده بودم یکم امیدوار شده بودم به سریال ،ولی الان با دیدن این عکسها و حالت حامد بهداد و الهام حمیدی یاد اون سریال نچسب و رو اعصاب "آخرین دعوت" افتادم ، خدا بخیر بگذرونه این یکی رو ،خواه ناخواه هم باید ببینمش چون این یکی رو "علیرضا امینی " داره میسازه ،نمیدونم چرا تو این اوضاع که بهداد پیشنهادای زیادی برای بازی داره و امینی قطعاً بیکار نیست سریال ساختن این وسط از کجا اومده ،هرچقدرم بهانه برنامه سازی خوب در تلویزیون و وسوسه پول درکار باشه من یکی باور نمیکنم که قضیه فقط همینا بوده ،شما رو نمیدونم ! آقای امینی رو ایام جشنواره در اریکه ایرانیان دیده بودم کاش همون موقع ازش پرسیده بودم دلیلش رو.

حامد بهداد  علیرضا امینی

 

حامد بهداد  علیرضا امینی

 

حامد بهداد  علیرضا امینی

 

 



 
   


 
 

  بنرهای دوستان

نیکی کریمیاستاد مسعود کیمیاییرضا یزدانی عباس کیارستمی

شهاب حسینیتهمینه میلانی کمپ اختصاصی هدیه تهرانی درباره ترانه علیدوستی

مهران مدیری کمپ اختصاصی نگار جواهریان کمپ اختصاصی نیوشا ضیغمیهانیه توسلی

پانته آ بهراملیلا اوتادیهواداران پیمان معادیمهدی پاکدل

ابراهیم حاتمی کیاحسن فتحیباران سینماکمپ ترانه علیدوستی

آریا عظیمی نژادالناز شاکردوستبهنوش بختیاریاصغر فرهادی

رضا عطارانفریبرز عرب نیاپارسا پیروزفرآنا نعمتی

احسان خواجه امیریمهناز افشارداریوش مهرجوییحسام نواب صفوی

بهرام رادانکورش سلیمانیپاتوق نیوشا ضیغمیرناک یونسی

شبنم قلی خانیمهدی سلوکیرسانه گلزارکلوب هواداران طناز طباطبایی

امین تارخیاسهواداران باران کوثریتالار گفتمان هواداران بهرام رادان

کتایون ریاحیماهایا پتروسیانمهتاب کرامتیپژمان بازغی

هواداران بهرام رادانهواداران هانیه توسلی


ادامه مطلب

جمعه 4 / 12 / 1390برچسب:,

|
 

حامد بهداد آواز تیتراژ پایانی «بیتابی بیتا» ساخته مهرداد فرید را با شعری از حافظ خواند.

 
حامد بهداد آواز تیتراژ پایانی «بیتابی بیتا» را خواندحامد بهداد آواز تیتراژ پایانی «بیتابی بیتا» ساخته مهرداد فرید را با شعری از حافظ خواند.
 
| More
 

حامد بهداد آواز تیتراژ پایانی «بیتابی بیتا» را با شعری از حافظ خواند.

روز گذشته ترانه تیتراژ پایانی «بیتابی بیتا» که شامل شعری از حافظ و آوازی از حامد بهداد می شود ضبط شد تا در اختیار بهمن اردلان صداگذار این فیلم قرار بگیرد.

موسیقی این ترانه نیز توسط بهداد ساخته شده است.

http://www.cinemanegar.com/files/photobank_647.jpg


«بیتابی‌ بیتا» به کارگردانی مهرداد فرید، در بخش آیینه سینمای ایران، سی‌امین جشنواره فیلم فجر به نمایش درمی‌آید.

http://www.cinemanegar.com/files/photobank_643.jpg


«بيتابی بيتا» داستان دختری است که در یک موقعیت کاری با مشکلاتی روبرو می‌ شود.

http://www.cinemanegar.com/files/photobank_644.jpg


حامد بهداد، الهه حصاری، فریبا کوثری، نگار حسن زاده، مانا عمویی، بهزاد جعفری، بهزاد اشکان، عصمت الملوگ قجر، غلامرضا عسکری، ذبیح افشار، شیوا خنیاگر و مجید مشیری در «بیتابی بیتا» به ایفای نقش می پردازند.

http://www.cinemanegar.com/files/photobank_645.jpg
 

لیست کامل عوامل سازنده «بيتابی بيتا» عبارتنداز:

کارگردان: مهرداد فرید، برنامه ريز و دستیار اول کارگردان: علی مردانه، دستیار دوم کارگردان: علی رضا فولادشکن، منشی صحنه: الهام راد، گروه نویسندگان فیلمنامه: مهرداد فرید و مرجان علیزاده (بر اساس طرحی از مهرداد فرید)، مدير فيلمبرداري: مرتضی غفوری، دستیار اول: فرهاد خمسه، گروه فیلمبرداری: عبدالله غفوری، آرش سیفی، مهدی شیردل، حمید مرادی، تدوین گر: ابراهیم سعیدی، جلوه های ویژه رایانه: محمد استاد، صدا برداری، صداگذاری و ترکیب صداها: بهمن اردلان، دستيار صدا بردار: مهدی یگانه، استودیو صدا: بهمن، طراح چهره پردازی: محسن ملکی، مجریان گریم: سولماز صدرالاشرافی، مهرداد حیدر خانی و صبا فرید، طراح صحنه و لباس: سحر شهامت، دستیاراول صحنه و لباس: مهدیه اعظمی، دستیار صحنه: محسن یزدان دوست، عکاس و تصویربردار پشت صحنه: مژده لباسچی، مدیر تولید: هومن رضوانی، مدير تداركات: کاظم نامنی، دستياران تدارکات: رسول کجوری، مجید نامنی، امور مالی: رویا همایونیان، نقلیه: مهدی نامنی، جعفر نامنی، سینه موبیل: ابوالفضل رفعتی، پذيرايي: حکیم ولی زاده، مشاور امور حقوقی: بهزاد عبدالله زاده.

http://www.cinemanegar.com/files/photobank_646.jpg


به گزارش سینمانگار، مهرداد فرید پیش از فیلم‌های سینمایی «آرامش در میان مردگان»، «همخانه»، «از ما بهترون» و «زنها شگفت انگیزند» را کارگردانی کرده است.
 


ادامه مطلب

دو شنبه 4 / 11 / 1390برچسب:,

|
 

قطعه جدید و زیبای «تاريک تاريكم» با صدای حامد بهداد برای دانلود

 
قطعه جدید و زیبای «تاريک تاريكم» با صدای حامد بهداد برای دانلودقطعه جدید و زیبای «تاريک تاريكم» با صدای حامد بهداد برای دانلود

خلاصه مطلب : در ادامه می توانید قطعه «تاريک تاريكم» را با صدای حامد بهداد دانلود نمایید. شعر این قطعه متعلق به يغما گلرويی است که حامد بهداد با هنرمندی آنرا اجرا نموده است.
 
| More
 

در زیر می توانید قطعه «تاريک تاريكم» را با صدای حامد بهداد دانلود نمایید.

شعر این قطعه متعلق به يغما گلرويی است که حامد بهداد با هنرمندی آنرا اجرا نموده است.
 



قطعه «تاريک تاريكم» با صدای حامد بهداد

DOWNLOAD

 

 


ادامه مطلب

جمعه 2 / 10 / 1390برچسب:,

|
 

5 دلیل برای این که چرا حامد بهداد جذاب است

 تحلیل یک روان شناس از پدیده امروز: 5 دلیل برای این که چرا حامد بهداد جذاب است

 
+ 42
+ 24
 
 

دکتر علیرضا شیری می گوید مردم دنبال کسی می گردند که قسمت های بازی نکرده زندگی شان، یا آرزوهای ناکامشان را در او ببینند. برای همین هم همیشه بدنبال یک آدم معروف هستند. کسی که همه این جنبه ها را داشته باشد.

همشهری جوان: حامد بهداد تمام جذابیت های یک «بچه تخس» را دارد. چیزهایی که ظاهرا در این دوره زمانه خیلی پرطرفدار است. دکتر علیرضا شیری می گوید مردم دنبال کسی می گردند که قسمت های بازی نکرده زندگی شان، یا آرزوهای ناکامشان را در او ببینند. برای همین هم همیشه بدنبال یک آدم معروف هستند. کسی که همه این جنبه ها را داشته باشد. بعضی جنبه های شخیصتی نقش های حامد بهداد را با این مدرس مهارت های ارتباطی بررسی کردیم.

مارلون براندو؟

یکی از خصوصیات حامد بهداد، نارسیسیسم یا خودشیفتگی است. کسی که خودش را مارلون براندوی ایران می داند نارسیسیسم دارد. آدرسی که او از قابلیتش به مخاطب می دهد یک آدرس غریبه است. خیلی دوست دارم بدانم اینکه می گوید شبیه براندو است را از کجا آورده؟

در یک مقایسه سطحی، براندو در بازی برای خودش یک سبک و استایل خاص داردکه اصلا قابل قیاس با بهداد نیست. در نگاه کلان تر، اصلا هالیوود قابل مقایسه با سینمای ایران نیست تازه چنین شخصیتی معمولا نسبت به بقیه خودشیفته ها هم عکس العمل نشان می دهد. یادم می آید بنیامین جایی مصاحبه ای کرده بود و خیلی خودش را تحویل گرفته بود. سر همان مصاحبه، صدای بهداد درآمد و گفت تو بهتر است بروی همان آفتابه لگن و دیوارت را بخوانی!

 

بچه تخس

او پسر تخس سینمای ایران است مثل برد پیت که پسر موطلایی سینمای آمریکاست. این زاییده صنعت سینماست. مردم دوست دارند کاراکتر محبوبی برایشان وجود داشته باشد. کلا سینما به چنین شخصیت هایی نیاز دارد؛ مثلا سینمای ایران به افرادی مثل عزت الله انتظامی، محمدعلی کشاورز و علی نصیریان نیازمند است. اگر هرکدام اینها حذف شوند، سینمای ایران حتما درصدد جایگزین کردن برمی آید.

ما در سینما 8-7 تیپ داریم که هرازگاهی باید آنها را تجدید کرد. حامد بهداد هم یکی از این تیپ هاست. یک پسر تخس، کله شق و حامی طبقه محروم. بهداد جدی و ریسک پذیر است، ضمن اینکه قابل پیش بینی هم نیست همه این خصوصیات در کنار هم آدم را جذاب می کند. خیلی ها از بهداد خوششان می آید چون پسر شری است. درواقع شبیه تصویری است که آنها از مرد ایده آل دارند. یک پسر شر و شور با قابلیت ریسک پذیری بالا. البته این خصلت را بهرام رادان هم دارد اما در ورژن باکلاسش!

 

فیزیک خوب

بهداد آدمی است که علاوه بر هوش خوب، فیزیک خوبی هم دارد؛ البته از جذابیت فیزیکی گلزار خیلی پایین تر است. اصلا گلزار به عنوان یک ستاره بیش از اینکه بازیگر باشد یک مدل یا شومن است. مخاطب هم می داند که گلزار بیش از قابلیت های بازیگری، از چهره اش استفاده می کند.

چیزی که درمورد بهداد خیلی مشخص است شخصیت آرکی تایپی اوست. آرکی تایپ مردانی در حوزه جسمانیت و وفاداری های جسمانی، مردانی ورزشکار و بزن بهادر. او از آن دست مردانی است که اگر در خیابان دعوایش شود اصلا نگاه نمی کند چه کسی در مقابلش ایستاده؛ فقط طرف را می زند!

 

قانون شکن

آدم ها از کله شقی در رابطه هایشان استقبال می کنند. بهداد کله شق و قانون شکن است. به طرز عجیبی عصبی می شود. افراد عصبی جذابیت بیشتری در برقراری ارتباط دارند. از آن جهت که وقتی کسی عصبی است، خیلی نمی توانی در مقابلش ناز کنی و همین گاهی برایت جذاب می شود.

این شخصیت حتی در ارتباط با دیگران هم خیلی اهل حسابگری نیست. بهداد قابل پیش بینی نیست. هر آن باید انتظار کار جدیدی را از او داشته باشی. افراد قابل پیش بینی، دلزدگی ایجاد می کنند. جنس جذابیت حامد بهداد از روی لطافت هایش نیست، از روی کارهای پسرانه ای است که انجام می دهد؛ همان کارهای خشن.

 

تنهای جذاب

حامد بهداد نقش افراد تنها را خوب بازی می کند. مردهای تنهایی که در پشتشان، تاریخی از اتفاقات خاص را به دوش می کشند. این یا می تواند عشق شکست خورده باشد یا خاطره ای از جنگ. مردهای تنها برای مخاطب سینما خیلی جذاب هستند. کمی عصبی بودن هم بر این جذابیت می افزاید. بهداد شخصیت نوجوان ابدی دارد یعنی هیچ وقت پیر نمی شود. تغییر رفتارهای الانش را نباید به حساب بالارفتن سن و این جور چیزها گذاشت. شاید این تغییرها تاثیر فیلمنامه باشد ولاغیر.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 


 
 



سینمای ما- در مراسمی که جمعه 25 شهریور در فضای باز عمارت مسعودیه در بهارستان برگزار شد، «جدایی نادر از سیمین» جوایز بهترین فیلم، فیلمنامه اورژینال، کارگردانی و بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد.
نگار جواهریان و فاطمه معتمدآریا هم برای «این‌جا بدون من» جایزه بهترین بازیگران زن نقش اول و مکمل را گرفتند. این فیلم جایزه فیلمنامه اقتباسی و فیلمبرداری و طراحی صحنه را هم گرفت تا رکورددار تندیس شب جشن سینمای 1390 باشد.
مراسم اهدای جوایز پانزدهمین جشن خانه سینما با نیم ساعت تأخیر رأس ساعت 9 آغاز شد و اجرایش را احسان کرمی بر عهده داشت که به سنت رادیویی از پشت صحنه و فقط از طریق صدا برنامه را به خوبی اجرا کرد.

 


 
     
  •  
 
  •  


 
     
  •  
   


 
     
  •  
 
  •  


 
باران کوثری   حامد بهداد گفت مجری که دیده نمی‌شود آدم یاد "بفرمایید شام" می‌افتد!
  • باران کوثری
 
  • حامد بهداد گفت مجری که دیده نمی‌شود آدم یاد "بفرمایید شام" می‌افتد!


 
حامد بهداد و باران کوثری   واروژ کریم مسیحی و مهناز افشار
  • حامد بهداد و باران کوثری
 
  • واروژ کریم مسیحی و مهناز افشار


 
     

 

 
  •  


 
     
  •  
 
  •  


 
     

 



 
 



سینمای ما- حامد بهداد در تازه ترین گفت وگوی خود با فرهیختگان حرفهای جالبی را بیان کرده است . به گزارش پارس توریسم ، مهمترین حرفهای بهداد به شرح زیر است :

-مطمئن باشید بازیگرانی كه در فیلم‌های كیمیایی بد بازی می‌‌كنند بی‌استعدادند و درست عین زمین لم‌یزرع هستند.

-قبل از حضور در فیلم‌های مسعود كیمیایی تمرین و سیاه‌مشق‌‌های بازیگری را انجام داده و معروف بودم، زیرا عاشق سینمای كیمیایی بودم. همیشه به مسعود كیمیایی قبل از حضورم در فیلم محاكمه در خیابان می‌گفتم من بازیگر و هنرپیشه مطرح و معروفی هستم، كارم خوب است و احتیاجی به هیچ چیزی ندارم. بازارم داغ و گرم است. اما چرا به من در فیلم‌هایت نقش نمی‌دهی بازی كنم. اگر من در فیلم‌های شما بازی نكنم به من خوش نمی‌گذرد(!) انگار یك چیزی كم دارم مسعود كیمیایی به من لطف كرد و آن تك سكانس را برای بازی من در فیلم محاكمه در خیابان نوشت.
همکاری من با کیمیایی به موقع انجام شد؛ قحطی آمده بود در بازار سینما.الان قحطی بازیگر خوب است

- این سینما محكوم به شكست است و سینما هرگز به حیات قبلی خود ادامه نخواهد داد و به شما قول می‌دهم سینمای جدیدی به وجود خواهد آمد و موج زیرزمینی تولید فیلم فعالیت بیشتری انجام می‌دهد و نمی‌شود جلوی آن را گرفت. با حضور فیلم‌های شبكه‌های ماهواره‌ای، فیلم‌های زیرزمینی و حضور جوان‌های علاقه‌مند سینمای ایران سوپراستارهای جدیدی بروز و ظهور پیدا می‌كنند، جریان‌های جدید اجتماعی به وجود می‌آیند و دوره بازیگری ما به پایان می‌رسد و به حیات‌مان به شكل گذشته ادامه خواهیم داد. این پروسه طبیعی است و هیچ نسلی شبیه نسل گذشته‌اش نیست. تهیه‌كنندگان سینما مجبورند پول بیشتری به این بازیگران بدهند و نازشان را بخرند.

 


ادامه مطلب

دو شنبه 19 / 9 / 1390برچسب:,

|
 

برای برادرم حامد

برای برادرم حامد

 

http://yotab.persiangig.com/camp%20gallery/r3.jpg


 


 


 

برای برادرم حامد


 که تو استوار بودی و سخت ...


ایستاده بودی جلوی آینه . چند وقتی می شد که دلگیر بودی از دنیا و حالت خیلی خوش نبود . رفتی جلوی 

آینه ایستادی و گفتی " من باید یه روزی رو اسب بشینم . شمشیرم رو بکشم و تاخت برم تا وسط لشکر

روبرو . یه روزی کوروش میشم تو این سینما . باید بزنم تو دل همشون . می دونی چه قدر اینو برای

خودم جلوی آینه تکرار می کنم ؟ من میدونم جام کجاس . اونایی که اون بیرونن نمی دونن ....

" چشمهات قدری خیس بود . بلند شدم و از پشت شانه هات راگرفتم . گفتم که آدمها دیر میفهمند . که

حواسشان آنجایی که باید ، نیست .


آن شب خانه تو بودیم . نیمه های شب بود تقریبا . رفیقی قرار گفتگو داشت با تو ؛ و من را هم خبر کرده

بود که بیایم تا پیش تان باشم . شرطم این بود که اسمم پای گفتگو نباشد اما خب نصف حرفهای آن

گفتگوی چاپ شده بین من و تو رد و بدل شد . دلم میخواست اولین گفتگو وقت دیگری باشد .

جای دیگری . که حالت خوش باشد و بشود کمی کل کل کرد . آن شب عزیز دلم بودی . رفیق ام . شاید هم

همان شب رفیق شدیم .


" عکاسمان دیر کرده است . کنار کافه دونات نشسته ایم و منتظریم برسد تا در راهروی تنگ و تاریک و

کثیف کنار کافه که برای عکاسی جلد پیدا کرده ایم کار کنیم . حامد بی حوصله است . ربطی به الان ندارد .

اصولا یکجا ماندن و کاری نکردن بی حوصله اش میکند . قبل اش کلی حرف زده ام که راضی شده بیاید ؛

یک جا که اصلا قید جلد را هم زد و گفت " گفتگو رو توی مجله کار کن . عکاسی جلد رو بی خیال  ! "

حالا دارد راه می رود . یک پیشنهاد جذاب داریم که برای چند لحظه ای ذوق زده اش میکند . میگوییم

دونات های اینجا معرکه است و از دست ات می رود . خوش اش می آید . میرویم تو و کلی دونات

رنگارنگ سفارش می دهیم با اسموتی شاتوت و هات چاکلت . از قیافه ساده ترین دونات خوش اش آمده .

خودش هم نمی داند چرا . یک حجم سفید خامه ای روی یک توده خمیری . چند دقیقه ای با آن بازی می کند

و حرف میزند و باز حوصله اش سر می رود . لیوان هات چاکلت واقعا داغ را بر می دارد و توی لیوان یخ

شاتوت می ریزد . بعد مزه مزه می کند و معجون اش تایید همه را می گیرد . سر خوش شده . باز کمی گپ

می زنیم و می خندیم . تا چند دقیقه . بلند می شود و می گوید " بیرون قدم می زنم تا برسه .... " ؛ هیچ

کدام اینها تازه نیست . مثل همیشه اش است . دقیقا شبیه خودش . عکاس که میرسد  و دوربین که راه

می افتد ، می شود همان حامدی که انتظار داری . از در و دیوار بالا می رود و کاری هم ندارد مدیریت

مجتمع گیر داده که " چه کسی گفته این جا عکس بگیرید  ؟ " و انگار نه انگار که این همه بی قراری

کرده است . انگار نه انگار که بی حوصله ترین حامد این چند وقت است و انگار نه انگار که دو ساعت

قبل ، او آن طرف میز نشسته و من این طرف و پوست هم دیگر را کنده ایم ..."


همه تصویر ان سال ات به وقت نمایش " حس پنهان " این بود . هنوز بی قرار بودی . این لید همان

اولین گفت وگوی من وتو بود با آن عکس عجیب و غریب جلد که همه شتاب ات را در خود داشت . یادت

هست ؟ تا الان آخرین گفتگوی من و تو هم همان است . انگار یک قرار نا نوشته بین مان باشد که به

وقت لازم . جلوی هم بنشینیم . حالا حالاها هم وقتش نرسد شاید . با این سینما بیشتر از اینها کار داری .

سیمرغ نقش مکمل که تازه شروع بازیست . می دانم جاه طلبی ات سقف ندارد . این که کف اش هم نیست 


یک ماه بعد از ان جنجال های نوشته مصطفی جلالی فخر ، همدیگر را دیدیم . دل خور بودی که وقتی

موضع ام با تو یکی بوده ، چرا به پشتیبانی ات چیزی ننوشته ام . البته که نوشته بوده ام اما بعد به نظرم

رسیده بود که نیازی نداری کسی از بیرون نقش وکیل مدافع ات را بازی کند . همان زمان که این بحثها

وسط آمده بود ، سه کار همزمان روی پرده و صحنه داشتی و در دوتا از آنها هیچ نشانه ای از آن حامد

عصبی و پرخاشگر که مبنای آن نوشته جنجالی شده بود ، وجود نداشت . به خودت هم گفته ام گمان ام که

اتفاقا حامد محبوبم ، این حامد آرام است که همه بازی اش را می ریزد توی چشمها و اجزای صورتش .

امسال که داشتم " سعادت آباد " را می دیدم ، یاد زوج " هر شب تنهایی " افتاده بودم آن سکانس عجیب

رستوران که دوربین می ماند و تو فاصله ی یک روز تا شب را با فرم بدن ات در یک لانگ شات بازی

می کنی . یاد چهره ات با آن عینک و آرامش عجیبی که در صحن داری . حامدی که دوستش دارم اینجور

جاها بیشتر خود نمایی میکند . در " کیمیا وخاک " مثلا . در آن سکانس آخر فرودگاه . درباره ات بارها

گفتم که حامد مثل خیلی ها نیست که وقتی می فهمد وسط یک فیلم بد گیر افتاده خودش را رها کند تا فقط


فیلمبرداری تمام شود و خلاص . گلیم خودت را در بدترین فیلم ها هم از آب بیرون می کشی . این عین

واقعیت است که تثبیت امروزت ، حاصل استواری و سختی سالهایی بود که سعی کردی شبیه هیچ کس

نباشی و خودت را جوری که هستی بقبولانی ، سخت بود . گفتند ادا در می آورد . گفتند توی ژست است .

من شاهد بودم که خودت هستی . خود خود حامدی . همان شکلی که در خلوت بودی . همان جوری که من

می شناختم ات .


داشتم عکسهات را روی استیج اختتامیه جشنواره نگاه میکردم . فکر کردم روی سن شلوغ تر از اینی

باشی که رفقا تعریف کردند و در خبر ها نوشته بود . بعد دوباره همه این روزها را مرور کردم . یادم افتاد

در تمام این سالها انرژی ات را از محیط گرفته ای . جاهایی که دلیل کارهات را نفهمیده ام دقیقا وقتهایی

بود که خودم در آن اتمسفر نبوده ام . اگر نه ، وقتی خودم بوده ام یا بعد تر که روایت خود تو را شنیده ام ،

تو خودت بوده ای حامد و رفتارات را با انرژی محیط تعریف کرده ای . در این مرور تصاویر ذهنی ، پر

رنگتر از هر چیز ، آن اولین باری که همدیگر را دیدیم یادم آمد . تو قبلتراش بازی ات در " آخر بازی " و

" بوتیک " ستایش شده بود و من در تنها روزنامه ی سینمایی مملکت مسئولیتی داشتم ولی هم را ندیده

بودیم . فقط این را میدانستم که جفتمان جاه طلبیم و برای روزهای بعد ، کلی رویا داریم . یادت هست آن

اولین بار را ؟ قبل این سالهالی رفاقت بود . داشتم برای فجر پرونده در می آوردم و تو انتخاب ام به عنوان

پدیده ی بازیگری جشنواره بودی . آمدی دفتر برای گفتگو و عکاسی . نیم ساعت بعد یکی از بچه ها آمد

اتاق ام و گفت بهداد نمی گذارد عکاسی کنیم . وسط کار روزهای آخر بود و من هم عصبی . گفتم این اداها

یعنی چه ؟ گفتند خودت بیا و حرف بزن . عصبی آمدم تو اتاق  دیدم نشسته ای با ابرو های در هم گره

خورده . پرسیدم مشکلی پیش آمده ؟ گفتی حالت از این جشنواره و حرف و حدیث هاش خوش نیست و می


خواهی همین روحیه در عکس باشد بدون نور اضافه . بدون نشانی از رو به راه بودن اوضاع . این که

می گفتی ، فرق داشت با این جمله بچه ها که بهداد عکس نمی گیرد . راست اش خوش ام آمد . عکس

هایی را که به دل خواه ات بود دیدم . سر یکی از عکسا توافق کردیم که هم قابل چاپ بود و هم چیزی را

که تو میخواستی داشت . گفتی متن گفتگو را هم می خواهی . گفتم همین امشب می خواهم اش . گفتی

مشکلی نیست . ساعت دو و سه ی صبح بود که باز بچه ها گفتند نمی شود پیدات کرد و گوشی ات را بر

نمیداری . پیدات کردم و وقتی فهمیدی ماجرای " امشب می خواهم " مردانه است و جدی ، گفتی گفتگو را

می رسانی . نزدیک چهار صبح آمدی دفتر و اصلاحات متن را دادی و کمی گپ زدیم و رفتی . چند روز بعد

فهمیدم از کجا برگشته بودی . یکی از رفقای مشترک گفت . نه خودت . بعد ها که برای چند نفری تعریف


کردم آن شب تا جاجرود رفته بودی و برگشته ای . چون می خواستی همه چیز جوری باشد که خودت می

خواهی ، کم تر باورشان شد کسی در این سینما پیدا شود که چنین چیزهایی هنوز براش مهم باشد . برای

تو ولی مهم بود . هنوز هم هست . این را من همان اولین شبی که دیدم ات فهمیدم .

آمده بودی که ماندگار شوی ....


حامد ... وقت اش شده که سوار اسب ات شوی . وقت تاختن رسیده است . من که میدانم ناصر " جرم "

ذره ای از گنج بزرگیست که با خود داری . با خبرم که محسن " سعادت آباد " اگر هم بار همه ی فیلم را

یک تنه به دوش می کشد ، باز همه ی توانایی ات در میدان داری نیست . همه جاه طلب ها مثل خودت

هستند . جلوی آینه می ایستند و خودشان را در آینده ای میبینند که بزرگ تر از امروز است . فردای تو ،

از فردای همه ی ما هم بزرگتر است . چون نشان ام داده ای که از جاه طلب ترین مخلوقات خدایی . من

منتظرم نام " حامد بهداد " را در قله ای ببینم که بازیگر دیگری فتح اش نکرده باشد .

این آرزوی رفیقی ست که تو را خوب می شناسد ؛ آرزوی برادری که دوست ات دارد و برای تماشای

لحظه ی فتح قله ثانیه شماری می کند ....

یادداشتی از علی بهداد عاشق همیشگی   

 

 



ادامه مطلب

دو شنبه 12 / 9 / 1390برچسب:,

|
 

امپراطوری احساست را خشمگین مکن

 

 

امپراطوری احساست را خشمگین مکن / به مناسبت زادروز حامد بهداد

 

 

 

صحبت کردن از حامد بهداد بازیگری که یک دهه است حرکتی رو به پیشرفت در سینمای ما داشته و نقشهای دوست داشتنی خلق کرده هم سخت است و هم لذت بخش. سخت است چون هنوز حق مطلب در نقد به او ادا نشده و باز هم ممکن است نشود. و لذت بخش است چون انقدر کاراکتر خاص و دلنشینی دارد که هرکس گویی دوست دارد اظهار نظر چند خطی نسبت به او بکند. گهگداری اظهار نظر درباره او ترسناک هم می شود. چون شخصیتی ان چنان جاه طلب و خودبین دارد که نقد بازی و بخصوص اخلاق اجتماعی اش بارها صدای او را درآورده است.

بازیگری که از اولین روزهای شروع فعالیت حرفه ایش با فیلم "آخر بازی" خوش درخشیده و حال در "جرم" و "سعادت آباد" هم ترکتازی می کند. غرور بیش از اندازه او غالبا در محافل هنری بحث ایجاد کرده و یک عده این اخلاقش را نکوهش کرده اند و عده ای دیگر این رفتارش را الزام برای نشان دادن رک بودن و اعتماد به نفسش دانسته اند و این حرکت او را ستوده اند. گروهی سبک بازیهای او را در اکثر فیلمها با یک حس و شیوه بازی دانسته اند و گروه دیگری همانند خود من هنوز هم درک نکرده بهداد "دایره زنگی" چه ارتباطی به فواد "روز سوم" دارد؟ و یا بهداد "دلخون" آیا شباهتی به بهداد "هر شب تنهایی" دارد؟ بهداد فیلم "آدم" را چه به حامد بهداد فیلم "شبانه روز"؟

از دید نگارنده بهداد یکسری حرکات و نشانه های تکرای مخصوص به خود را دارد که دلیل بر سو برداشت دیگران می شود. وگرنه از همین حرکات و نشانه ها در فیلمهای مختلف متفاوت استفاده کرده است. بهداد بازیگری به شدت برونگرا است و اکثرا با یک حالت درشت نمایی در بازی مخاطب را به سوی خود صدا کرده است. او همیشه به اصطلاح با نقشش ور می رود و بازی را از حالت کنترل شده خارج می کند. مانند یک موسیقی می ماند که تا وقتی به مرحله تنظیم نرسیده خیلی از صداهای خواننده در بعضی قسمتهایش خارج می زند. برای همین هر وقت با کارگردانی قدر کار کرده است بازیش ریتم به اندازه ای داشته و از شلوغ کاریهای حامد بهدادی دور بوده است. البته این برونگرا بودن و دغدغه دیده شدن در مصاحبه هایش هم مشهود است. بهداد با اینکه در سال 79 با "آخر بازی" همایون اسعدیان به شهرت میان سینمایی ها رسید اما شهرت و محبوبیت مردمی اش را با اکران فیلم "بوتیک" که همزمان شده بود با پخش سریال "سایه آفتاب" به دست آورد. از همان روزهای آغاز شهرتش غرور و جاه طلبی اش را همه حس کردند وقتی که گفت بهترین بازیگر سریال "سایه آفتاب" منم همان موقع در چند اظهار نظر باز هم با زبانی صریح اعلام کرد که اصلا از بازی در فیلم "این زن حرف نمی زند" راضی نیست و خاطره خوشی از آن ندارد.

متفاوت ترین بازی حامد بهداد از دید نگارنده فیلم "هر شب تنهایی" رسول صدر عاملی است که این نقشش را بسیار دوست دارم. تنها مرتبه ای که او را خونسرد می دیدم! آنقدر خونسرد و آرام و منعطف که انگار کوچکترین شباهتی به بهدادهای عصبی و خشمگین فیلمهای دیگر نداشت. از آن صحنه راز و نیاز در حرم بارها اشکم درامد و نتوانستم فیلم را ادامه دهم. انگار که آینه خود را می دیدم.البته او اکثر نقشهای منفی و خاکستری اش را هم متفاوت بازی کرده است و آن نقشها را تبدیل به شخصیت هایی مستقل کرده. چرا وقتی او انقدر راحت می تواند نقشی دلنشین مانند بازیش در "هرشب تنهایی" را داشته باشد پس چرا کمتر به سراغ این نقشها می رود؟ عده ای او را یک استعداد قلمبه توصیف کرده اند که هر کاری از دستش بر می آید. بازیگری که به گفته خودش با مشکلات فیزیکی اش پا به عرصه بازیگری گذاشت و نه چشم رنگی بود و نه قامت بلندی داشت ولی انقدر جذاب و تماشایی بود که در این هیاهوی کاذب بازیگران جوان همچنان بماند و بدرخشد. خودش هم تاکید کرده من یک آدم و بازیگر تماشایی هستم نه یک بازیگر خوب. وقتی با سوال خبرنگاری مواجه شد که همواره نحوه بیانتان با یکسری از حالتهای عصبی در بازیتان تکرار شده است، در جواب با لحن خاصش گفته: ابزار یکی است!!! طریقه استفاده از ابزار کار من فرق دارد!! او مسلما بازیگر خوب و تاثیرگذار دهه گذشته سینمای ماست ولی بیش از آنچه که هست به دیگران القا می کند که بی نظیر است. هنوز یادمان نرفته که روزی از شکیبایی پرسیدند دلیل پیشرفت و موفقیت شما چیست، او گفت چون احترام بازیگری که حتی یک کار هم از من بیشتر کرده است را نگه داشتم و هیچگاه خود را بازیگر بزرگی ندانستم. ولی حال می بینیم که او به گواه مصاحبه هایش که موجود است خود را بارها بهتر از خسرو شکیبایی دانسته است و تاکید کرده من از خسرو بهترم. گفتن این جمله ها چه سودی برای او دارد؟ مثلا اگر نگوید ما یادمان می رود که او بازیگر توانایی است؟ مگر غیر از این است که بازیگر خوب با عملش دیده می شود و این خودش بهترین تبلیغ برای او می شود؟ او باید به مرام و اخلاق اجتماعی اش بیفزاید در این صورت که حال دوست داشتنی و محبوب است دوست داشتنی تر هم می شود. البته جدیدا در نحوه گفتارش تغییراتی ایجاد کرده که امیدواریم ادامه یابد.او به همراه شهاب حسینی صابر ابر و بهرام رادان و دو سه جوان دیگر از دردانه ها ونوابغ بازیگری سینمای ایران هستند که باید بیش از پیش قدر خود را بدانند. حال او در آغاز دهه چهارم زندگی اش قرار دارد و آرام آرام با تجربه تر و پخته تر هم می شود. دوست دارم در آغاز دهه چهارم زندگی اش به او بگویم:
هی رفیق، امپراطوری احساست را خشمگین مکن ... تو که معدنی از حس و شکوه و عظمت پروردگاری ... پس چرا این حس نازنین را به خشم تبدیل می کنی؟ ... خسرو شکیبایی آن دریای حس را به مهربانی و دوستی تبدیل می کرد ... پس برای تو چرا این همه خشم؟ البته هر بازیگری شیوه خود را در بازی پی می گیرد پس حداقل در دیگر روابطت همان چیزی نباش که در اکثر نقشهایت دیده ایم. به عنوان کسی که دوستت دارم و آرزوی موفقیت برایت دارم روزهای مهربان تری را برایت آرزو می کنم.
موفق باشی رفیق ...

 

 

 

 

................................................

 


ادامه مطلب

یک شنبه 4 / 9 / 1390برچسب:,

|
 

تولدت مبارک

 
 
تبریک نامه ای برای حامد بهدادیادداشتی برای زیباترین و بهترین چهره سینما
 

سکانس آغازین

روز – داخلی – بیمارستانی در مشهد – آبانماه 1352

صدای گریه کودکانه ات بلند میشود. گویی رسالتت فتح قلب است و تسخیر روح. نامت را حامد میگذارند در حالی که هیچکس نمیداند که در دو دهه و خرده ای پس از گذشت آنروز در «آخر بازی» تو می آیی و قلبهای نسلی از آن پس به همراهت می آیند. بسیارند در این جهان افرادی که به دنیا می آیند اما تا آخر عمر زاده نمی شوند. اما تو در «آخر بازی» زاده شدی و از آنروز بود که هر سال را با زاده شدنی دوباره تجربه، نوکردی. و اکنون در سی و هشت سالگیت در آستانه این فصل سرد باید صادقانه اعتراف کنم که تو آن مرد ناجی و تنهایی هستی که نمی توان دوستش نداشت. تو احساس را نوازش میکنی و انسانی میشوی از جنس بچه های ته خط. مگر می شود «بوتیک» را دید و تو را نه ؟ «روز سوم»، «دایره زنگی»، «جرم»، «هر شب تنهایی» سعادت آباد» و...

هر بار اینها را میبینم گویی لمس میکنم آن رویین تنی را که راز مرگش اندوه عشق و غم تنهاییست. رویین تنی از جنس بچه های فراموش شده پایین شهر. آنانی که هیون را آرام می کنند و بر رودخانه ها ظفر می یابند. مردمانی که مرگشان، میلاد پر هیاهای هزار شهزاده است. مردانی که تنها یک تن می تواند تصویرگر نوستالژی تنهایی آنان باشد، یکی از جنس دشنه و حریر. یکی از جنس گریه و فریاد. یکی از جنس آهن و الماس. از جنس مردانی که آوازی سخت دارند.

چشمانت برق آسمان است و کلامت زلالی رودخانه ای روان بر زمین. آه راستی را، با کلام تو کجا رفتم! کلام در صدای تو ایمن میشود. فریاد از دهان تو سیلاب میگردد. تو با دهانی پر از خورشید و چخماق سخن میگویی.

خوشحالم به پشتوانه نسلی دور از هیاهو و سویه بندیهای پر سر و صدا میخواهم میلادت را تبریک بگویم و صادقانه تجربه حرکت رو به کمالت را در هر سال شادباش بگویم و دوستانه اعتراف کنم که دوست نداشتنت ناممکن است و حضورت بایدیست تا بابد. که وجودت نبضی است بر تن زمان، برای تصویر درد تمامی بچه های ته خط. خطی که دیگر مرزی بر آن نیست.

میلادت خجسته باد و تمام ، آرزوی من
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
دوران سرکشی
 
 

با هر دیدگاهی و هر نگرشی، نمی توان تاثیر او را در سینمای ایران، دستِ کم در دهه اخیر کتمان کرد. حتی اگر به خاطر لجبازی های باب شده ی روز، چشم دیدنش را هم نداشته باشیم، هر طور حساب کنیم، در بهار بازیگری، بهداد فصل جدیدی است. گاه بهارِ هنر است و گاه تردیدِ تابستان. گاه پاییز پریشانی و گاه تسلیمِ زمستان. کاش این همه تکثرِ تصویر را در قاب صداقت نقد کنیم.

تبدیل شدن به یک بازیگر و نه فقط یک هنرپیشه و پیدا کردن سبکی خاص و در نظر گرفتن همه جوانب در روزگاری که حواشی و فرعیات چنان غوغایی به پا می کنند که اصل ها چاره ای جز تزیینی بودن و نظاره گر بودن ندارند در سینمای ایران یعنی پریدن با قطاری طویل از روی یک دره عمیق!

باید روزها و ماه ها بگذرد تا آنقدر آبدیده شوی که بتوانی در این کولاک رخدادها و بورانِ عجایب خود را از مهلکه نجات دهی و تازه اگر هم فرصتی پیدا کردی خودی نشان دهی.خیلی سخت است یک کله تا آنجایی بروی که فقط در ذهن خودت ساخته ای و آن قدر اعتماد به نفس داشته باشی که به هیچ چیز جز آن چیزی که جلوتر است فکر نکنی.در چنین وضعیتی تو، هم صاحب نگرشی منحصر به فرد هستی و هم دارای یک مَنش و شیوه خاص که علاوه بر مانایی یک نوع احساس ازلی بودن هم پیدا خواهی کرد. اما خب باید مراقب هم باشی. مواظب باشی که اشباه بزرگت را به این زودی ها مرتکب نشوی.حداقل تا وقتی که دیده می شوی. تا وقتی که چشم ها را به سوی خودت خیره کرده ای و انتظار خارق العاده ای از خود و پیرامونت داری. نه باید خیلی جدی بگیریِشان و نه اینکه آنقدر بها دهی که سرت را زیر برف بر باد دهی!باید سرت به کار خودت باشد آنگونه که فکر می کنی درست است و آن طور که انتظار داری به آن نقطه طلایی از پیش نوشته شده ات می رسی. خیلی سخت نیست، فقط نباید به همه اعتماد کنی. به نصیحت هر کسی سر تایید تکان نده و حرف هر تازه از راه رسیده ی بی خبری را برای خودت مشق نکن. از انتخاب های ساده ات هم به سادگی نگذر، می دانی، زمانه بغرنجی است. گاه شایعه ها آن قدر آیینه حقیقت می شوند که نمی دانی این تویی که دروغ را باور کرده ای یا این جادوی حقیقت است که باز سرت را کلاه گذاشته.

چه خوب است که خودت را بهترین می دانی و چه خوب است که از توهین بیزاری و عاشق پروازی و روح سرکشی هم داری. شاید خاصیت عکسبازی های گاه و بی گاهِ گذشته باشد... اما خوب است که می توانی و مطمئنی که تاثیر می گذاری و سعی هم می کنی که بی گدار به آب نزنی. راستی چه خوب است که عاشقی... می دانی که کم فروشان کالای روزشان چیست؟ به هر بهایی و هر بهانه ای می فروشند هر چه در آستین دارند و به حراج می گذارند آنچه از هنر و فرهنگ و ادب دَشت کرده اند... پس باز هم می گویم نکند به سانِ خودشان به خاطر حرفهایشان ذره ای از روح عصیان زده ات را بِرَهانی. اغراق که چاشنی بازی ات می کنی بی دلیل در مظان قلم های از پیش تیز شده ی مدتها تراش خورده قرار می گیری. پس فقط به خودت ببال که بازیگری. متاع بی قیمتی نیست در روزگاری که عقل ها و روح ها زیر فرش ها مانده اند و از بس پا خورده اند، که دیگر حتی به چشم زیر زمینی ها هم نمی آیند. تو ساکن سرزمین سخاوتی و زائر ضریح رضا. پس به اعجازِ دست هایش اعتماد کن.

با هر دیدگاهی و هر نگرشی، نمی توان تاثیر او را در سینمای ایران، دستِ کم در دهه اخیر کتمان کرد. حتی اگر به خاطر لجبازی های باب شده ی روز، چشم دیدنش را هم نداشته باشیم، هر طور حساب کنیم، در بهار بازیگری، بهداد فصل جدیدی است. گاه بهارِ هنر است و گاه تردیدِ تابستان. گاه پاییز پریشانی و گاه تسلیمِ زمستان. کاش این همه تکثرِ تصویر را در قاب صداقت نقد کنیم.


*سالروز تولد حامد بهداد ، عشق سرکش من

 


 


ادامه مطلب

سه شنبه 29 / 8 / 1390برچسب:,

|
 

تولدت مبارک جاودان عشق من

 اين 40 عکس هديه به همه دوستداران و هواداران حامد بهداد به بهانه سي و هشتمين سالگرد تولد اين بازيگر محبوب و اسطوره . تولدتان مبارک آقاي بهداد.

 


ادامه مطلب

دو شنبه 28 / 8 / 1390برچسب:,

|
 

38سالگی بزرگمرد جاودان سینما

 
 

سالگرد تولد حامد بهداد است. بازیگری که چه دوست‌اش داشته باشید و چه نه، بیش از هر هنرپیشه دیگری این روزها مورد توجه است. سینماگران مهم ایرانی با او همکاری می‌کنند، آثار مطرحی روی پرده دارد و روزانه ده‌ها یادداشت و نظر و کامنت از سوی مخاطبان کافه سینما برای پست‌های مختلف در طرفداری یا مخالفت با او ارسال می‌شود. و این یعنی کارش را درست انجام داده است. بر اجتماع اطراف‌اش تاثیر گذارده است. پس شایسته‌ است که تولدش را در کافه جشن بگیریم. ابتدا مقاله منتقد کافه سینما را درباره‌اش می‌خوانید و در پستی دیگر، مجموعه تصاویر عکاس سایت از او را به همین مناسبت می‌بینید. مبارک باشد.)

بی‌انصافی است که «متفاوت» بودن را تنها عامل محبوبیت بهداد بدانیم. او در این سال‌ها به یقین ثابت کرده که بازیگر توانایی است.

1) حامد بهداد با همان اولین بازی‌هایش در سینما در آثاری چون آخر بازی (همایون اسعدیان) و بوتیک (حمید نعمت‌الله) نشان داد که با عمده بازیگران سینمای ایران متفاوت است. این نکته را حتی قبل از مشاهده رفتارهای عجیب و متفاوت بهداد هم می‌شد فهمید. عصیانگری موجود در بازی او که گاه پهلو به پهلوی عصبیت می‌زد، با آن چه از یک بازیگر جوان تازه‌وارد انتظار داشتیم فرق می‌کرد. بین بازیگرانی که بازی آرام و درونگرایشان عادت کرده بودیم، جای بازیگری با این همه فعالیت بدنی و این میزان از برونگرایی خالی به نظر می‌رسید. بهداد با ورودش به سینمای ایران توانست این خلأ را به خوبی پر کند. به همین دلیل در طول این سال‌ها توانست نقش‌هایی را به دست بیاورد که به غیر از او کمتر کسی می‌توانست آن‌ها را به خوبی بهداد ایفا کند. بنابراین بخشی از موفقیت حامد بهداد به دلیل زمان مناسبی است که او در سینمای ایران جا افتاد.

2) در طول تقریباً یک دهه‌ای که از حضور جدی بهداد در سینمای ایران می‌گذرد، او حواسش به ابعاد مختلف دنیای بازیگری بوده است. پس همان قدر که جلوی دوربین برای اثبات خود تلاش به خرج داده، حواسش به مسائل پشت دوربین هم بوده است. برخی از کارهای بهداد بر محبوبیت او تأثیر مثبت گذاشتند و برخی از اعمال او باعث ایجاد علامت سؤال در ذهن طرفداران سینمای ایران شدند. اما هر چه که بود، بهداد در این سال‌ها به هر شکلی که شده خودش را در مرکز توجهات نگه داشت. از زمانی که خودش را با مارلون براندو مقایسه کرد یا در یک جلسه رسمی روی میز پرید تا انعطاف بدنی یک بازیگر را به نمایش بگذارد! با چنین رفتارهایی، بهداد ثابت کرد که نه تنها یک بازیگر متقاوت، که از پایه و اساس یک انسان متفاوت است! و در این روزها چه چیزی بهتر از متفاوت بودن برای کسب شهرت و محبوبیت؟!

3) اما بی‌انصافی است که تنها «متفاوت» بودن را تنها عامل محبوبیت بهداد بدانیم. او در این سال‌ها به یقین ثابت کرده که بازیگر توانایی است. بر خلاف آن چه ممکن است در نگاه اول به نظر برسد، بهداد اتفاقاً همیشه تلاش کرده تا در نقش‌های متفاوتی ظاهر شود. بازی کنترل‌شده در نقش شخصیتی بی‌قرار که سعی می‌کند عصبیت خود را مخفی کند در یکی از نقش‌های کلیدی فیلم روز سوم کجا و حضور کوتاه و کاملاً بیرونی او در محاکمه در خیابان کجا؟ بازی متواضعانه او در هر شب تنهایی کجا و بازی خودنمایانه‌اش در دلخون کجا؟ (حتماً توجه دارید که متواضعانه بودن یا خودنمایانه بودن بازی هیچ ربطی به خوب یا بد بودن آن ندارد. هر کدام از این دو ویژگی در جای خود می‌توانند خوب یا بد باشند). این همه تفاوت در نقش‌هایی که بهداد بازی کرده، در درجه اول ناشی از اعتماد به نفس بالای او است. این اعتماد به نفس باعث شده تا او در فیلم‌های زیادی بازی کند که هیچ‌گاه در ذهن تماشاگر نخواهند ماند. بعید است در سال‌های آینده کسی فیلم‌هایی چون موج سوم و حتی مجنون لیلی را به یاد بیاورد. به دلیل همین اعتماد به نفس، بهداد در این سال‌ها تصمیمات عجیب و غریب فراوانی گرفته است. از جمله این که مثلاً نقشی بسیار کوتاه در فیلم دایره زنگی (با فیلمنامه‌ای از اصغر فرهادی) را پذیرفت اما بازی در یکی از نقش‌های کلیدی درباره الی... را رد کرد. چنین تصمیماتی خیلی وقت‌ها به ضرر بهداد تمام شده‌اند. اما به دلیل همین اعتماد به نفس، بهداد موفق شده تقریباً در ضعیف‌ترین کارهایش هم گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. بازی خوب او در نقشی کوتاه در فیلم تسویه‌حساب، یکی از معدود نقاط قوت این فیلم بود و در فیلم استانداردی چون دایره زنگی هم حضورش در همان نقش کوتاه به یاد تماشاگر می‌ماند. مجموعه این شرایط، بهداد را به یکی از پیش‌بینی‌ناپذیرترین بازیگران سینمای ایران تبدیل کرده است و این خصوصیت کم‌اهمیتی نیست. ممکن است این گونه به نظر نرسد. اما واقعیت این است که تماشاگر هنگام ورود به سالن سینما برای تماشای فیلمی با بازی حامد بهداد، نمی‌تواند به طور کامل پیش‌بینی کند که با چه پرسونایی از بازیگر روبه‌رو خواهد شد و این دست بازیگر را باز می‌گذارد تا به شکل‌های مختلفی توجه تماشاگر را به خود جلب کند.

4) از همان ابتدا هم قابل پیش‌بینی بود که سرنوشت حامد بهداد روزی با مسعود کیمیایی گره خواهد خورد. شیوه بازیگری پر شور و هیجان بهداد که یادآور بهروز وثوقی بود، از اول مناسب فیلم‌های کیمیایی به نظر می‌رسید. محاکمه در خیابان نوید آغاز یک همکاری دوست‌داشتنی در سینمای ایران را می‌داد. هر چند نقش بهداد در آن فیلم آن‌قدر زیاد نبود که به چشم بیاید. اما با جرم، همکاری کیمیایی و بهداد به نتیجه مناسبش رسیده است. بهداد در این فیلم در نقطه اوج دوران بازیگری‌اش بود و کیمیایی هم یکی از پرشورترین آثار سال‌های اخیرش را ساخت. کیمیایی و بهداد هر دو برای این فیلم از جشنواره فجر سیمرغ بلورین دریافت کردند تا مهر تأییدی باشد بر موفقیت این همکاری. به خصوص این که بهداد با جرم یک بار دیگر ثابت کرد که قابلیت درخشش در یکی از نقش‌های محوری یک فیلم را دارد. چیزی که به جز روز سوم در سال‌های قبل کمتر به چشم آمده بود. به غیر از روز سوم، بهداد بهترین بازی‌هایش در سال‌های قبل را در نقش‌های نسبتاً کوتاه نشان داده بود (بوتیک، کافه‌ستاره، دایره‌زنگی) و تلاش‌هایش در نقش‌های محوری کمتر نتیجه مناسبی به بار آورده بود. اما حالا با جرم و البته سعادت‌آباد به نظر می‌رسد حامد بهداد به آن میزان پختگی رسیده که بتواند بخش مهمی از بار یک فیلم را به دوش بکشد. آیا با این توصیفات دوران اوج حامد بهداد در راه است؟ منتظر همکاری او با داریوش مهرجویی می‌مانیم.


ادامه مطلب

دو شنبه 28 / 8 / 1390برچسب:,

|
 

پاسخ تند حامد عزیز به عرب‌نیا

پاسخ تند حامد بهداد به عرب‌نیا چاپ ارسال به دوست
09 خرداد 1390
Image
آفتاب:
این جوابیه را حامد بهداد در پاسخ به فریبرز عرب‌نیا نوشته است که در برنامه تلویزیونی هفت بی‌اشاره مستقیم، بهداد را به مجنون‌وار رفتار کردن به بهانه مارلون براندو بودن متهم کرده بود.

متن یادداشت حامد بهداد خطاب به فریبرز عرب‌نیا را بخوانید:

شنیده ام در برنامه‌ی هفت در جهت تغییر مسیر فرهنگی سینمای جهان، یک مشت افاضات ایراد کرده‌اید و پای از گلیم ادب فراتر نهاده، به قصد اهانت، تلویحاً مرا بازیگری مجنون و بدور از اصول اخلاق حرفه‌ای که به فکر سرنوشت مردم نیست، خوانده‌اید. گویا نامی هم از مارلون براندو برده بودید. از صنعت ایهام استفاده کردید یا دغدغه‌ی ادب داشتید؛ نمی‌دانم. اما شما که با بدعنقی و تفرعن پوک، فضای کاری را عصبی و زشت می‌کنید، دم از اخلاق حرفه‌ای نزنید! فضای فرهنگی به شدت با سانسور مواجه است.

متولی رسانه نمی‌داند به جای فرصت دادن به لودگی فکری، باید فضایی برای تنفس فکری تدارک ببیند وگرنه تلویزیون جای عقده‌گشایی شخصی نیست که اجازه‌ی اهانت به دیگران را به امثال شما بدهد. اینها، همه از عدم تمرین صحیح آزادی بیان است. اما شما هم گویا گرفتار توهم سختی شده‌اید. اینکه مردم به تماشای سریال مختار می‌نشینند، ربطی به توانایی محدود شما در بازیگری و ایفای نقش مختار ندارد. کرور کرور پول نفت از بیت‌المال هزینه‌ی ساخت سریال‌های تلوزیونی می‌شود تا مردم با تماشای اعتقادات‌شان به وجد بیایند. شاید هر بازیگر دیگری هم جای شما بود از اینهمه مواجهه با لبخند عمومی دچار توهم می شد. والا شما قبل از مختار کجا بودید و بعد از آن کجا هستید؟ شکلات داغ؟!


مدهوش آن یال و کوپال و اسب و درشکه ی آراسته به صنعت گریم و طراحی نشوید. غره به دوبله‌ی سریال در چند کشور عربی نیز نباشید و وهم جهانی ورتان ندارد. شما خیلی کمتر از آن هستید که بخواهید از موضع یک مدعی‌العموم درباره سرنوشت مردم اظهار نگرانی کنید. مگر شما متولی امور فرهنگی هستید؟ مگر نماینده اخلاق جامعه‌اید؟ مگر سینمای ایران به شما نمایندگی داده است؟ چه کرده‌اید؟ چه کسی به شما این اجازه را داده که در قالب اظهارنظر به تخریب دیگران بپردازید؟ مگر شما یک هنرپیشه بیشتر هستید؟ آنهم با مدرکی دون و سوادی نازل در حوزه‌ی بازیگری و مطالعاتی مقدماتی و عمومی در حد کارلوس کاستاندا و دون خوان. نکند توهم فرهنگی بودن و روشن‌بینی دارید؟!

پس تکلیف فلاسفه و جامعه‌شناسان و انسان‌شناسان و زبان‌شناسان و محققان چه می‌شود؟ کسانی که سینمای ایران و جهان را به صورتی جدی دنبال می‌کنند، هیچ جایگاهی برای امثال من و شما قائل نیستند و اگر من درباره‌ی براندو زیاد می‌گویم، به دلیل آنست که الگوی صحیح بازیگری را معرفی کرده باشم تا دانشجویان و علاقمندان بازیگری به واسطه هنرپیشه‌ای چون شما در جزیره‌ای کوچک محدود و گرفتار نشوند. اتفاقا بر این عقیده‌ام که نقطه ضعف سریال مختار شیوه‌ی بازی شخص خود شماست. از این‌رو دستمزدی که به شما پرداخت شده از سرتان هم زیاد است و به گمانم آن مبلغ، حق بازیگرانی مثل فرهاد اصلانی و اکبر زنجانپور بوده است.

از طرفی آن چنان دم از اخلاق حرفه‌ای می‌زنید که انگار همین دیروز از هالیوود به تهران آمده‌اید. یادم نمی‌رود روزی را که سر صحنه‌ی "پرتقال خونی" به خاطر اینکه سیروس الوند پیشنهاد متفاوتی داشت و به مذاق‌تان خوش نمی‌آمد، بر سرش نعره می‌کشیدید و بی‌ادبانه در حضور مردم وعوامل او را "تو" تو" می‌خواندید و احترام عدد سنش را نگاه نمی‌داشتید و با عربده‌کشی "منم" "منم" می‌زدید که "هرچه من می‌گویم."

از عوامل پروژه‌ی مختار شنیدم به خاطر اخلاق خوش‌تان، سه روز به جای‌تان "بدل" گذاشته و شما را سر صحنه نخواسته و بی‌شما به فیلم‌برداری ادامه داده بودند. در منزل خانم علیزاده، سام درخشانی به شما اظهار لطف کرد و گفت که از بچگی شما را دوست داشته، اما شما با نهایت بی‌رحمی و قساوت در جواب گفتید: "شما هنوز هم بچه‌اید!" در جمع دیگری از دوستان به رامبد جوان اهانت کردید و او با فروتنی شما را پیشکسوت خود خواند. سر صحنه‌ی فیلم جرم احترام آقای کیمیایی را نگاه نداشتید و در حضور جمع به من که بازیگر آن فیلم و آماده‌ی برداشت پلان بودم، متلک گفتید، طوری که تمرکزم بهم ریخت و دیالوگ‌هایم را فراموش کردم. شما اخلاق حرفه‌ای دارید؟ حیف آنهمه زحمت که آقای کیمیایی برای شما کشید. وگرنه شما قبل از ایشان هنرور فیلم مسافران بودید.

شما یک روز کاری پروژه‌ی سینمایی "جرم" را از فرط تنگ‌نظری به گند کشیدید، چرا که از توفیق دیگران رنج می‌برید. سرصحنه‌ی "مختار" کسوت آقای زنجانپور را ندید گرفته و ایشان را که آن‌طرفتر ایستاده بوده، صدا زده و گفته‌اید " آقای زنجانپور یک دقیقه بیایید کارتان دارم" ...خاطر ایشان که صدها شاگرد تحویل جامعه‌ی هنری این مملکت داده، به شدت از شما مکدر است. حرمت رسانه را نگه دارید‌، سینما یا تلویزیون مقدس است شما نباید از آن به عنوان وسیله‌ای در جهت خودکامگی و جاه‌طلبی خودتان استفاده کنید. سیروس الوند بر این عقیده است که عاطفه در فریبرز عرب‌نیا تعطیل است.

گفته‌اید که فلانی مجنون است، من افتخار می‌کنم که بازیگری مجنون هستم، چون اصل جنون است و عشق است، نه آن مشخصات من‌درآوردی که برای بازیگر کامل شدن در برنامه‌ی هفت بر شمردید؛ از جمله "قدرت و اراده"، "پایمردی و شجاعت" و "آنکه در فضای تنگ نگنجد" وغیره. اینها که مشخصات "خلیل عقاب" است! اتفاقا بدانید که بازیگری اگر به هنر می‌رسد، محصول پردازش درونی ضعف‌ها و ترس‌ها و اضطراب هاست.

جناب آقای متوسط! نزاکت داشته باشید و عقیده‌ی خود را در قالب ادب بیان کنید و دیگر به خاطر یک حرف پیش پا افتاده از مارلون براندو درباره‌ی انعکاس نور مهتاب روی برکه‌ی منزلش، از خود بی‌خود نشوید. اگر دمل پشت گردن ندارید، سر بالا آورید و به خود ماه بنگرید یا اگر شوق عارفانه دارید کمی تذکر‌ةالاولیاء بخوانید. گرچه از آنجا که شما را خوب می‌شناسم بر این نظرم که درون و بیرون‌تان یکی نیست. شما بهتر است نگران سرنوشت خودتان و فرزندتان باشید.


ادامه مطلب

دو شنبه 21 / 3 / 1390برچسب:,

|
 

گزارش تصويري مراسم فرش قرمز «جرم» مسعود كيميايي

 

سايت "سينماي ما" پنجمين مراسم فرش قرمز سينماي ايران را به افتخار فيلم «جرم» و مسعود كيميايي برگزار كرد. اين برنامه شنبه 7 خرداد از ساعت 7.30 تا 10.30 با اسپانسري انحصاري شركت فرسان قشم نماينده انحصاري محصولات خانگي ميديادر سينمافلسطين برپا شد و پس از آن فيلم «جرم» با نسخه دوبله براي حاضران نمايش داده شد.
- پولاد كيميايي، حامد بهداد، داريوش ارجمند، لعيا زنگنه، شبنم درويش، كيانوش گرامي و اكبر معززي از جمله بازيگران فيلم بودند كه از روي فرش قرمز گذشتند و روي صحنه درباره همكاري با كيميايي حرف زدند و به ابراز احساسات تماشاگران پاسخ گفتند.

- بخش ديگري از اين مراسم به بهانه رونمايي از نسخه دوبله فيلم«جرم» به تجليل از سه پيشكسوت بزرگ دوبله ايران اختصاص داشت. خسرو خسروشاهي، منوچهر اسماعيلي و چنگيز جليلوند در بخشي از اين مراسم روي صحنه آمدند و مورد تشويق بي سابقه حاضران قرار گرفتند.

- تورج منصوري (مدير فيلمبرداري) ، كارن همايون‌فر (آهنگساز)، تينا پاكروان (مجري طرح و مدير توليد)، محمد داوري (سرمايه گذار)، محمدعلي جناب (دستيار كارگردان و برنامه ريز) و سارا حمزه (منشي صحنه) از عوامل پشت دوربين «جرم» بودند كه در مراسم حضور يافتند و روي صحنه از همكاري با مسعود كيميايي حرف زدند.

- قرار بود رضا يزداني و ماني رهنما دو. قطعه از كارهايي كه پيش از اين در آثار كيميايي استفاده شده، روي صحنه اجرا كنند كه متاسفانه با وجود همكاري بخش موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، به خاطر عدم صدور مجوز اداره اماكن از برنامه حذف شد و كليپ ساخته شده براي اين بخش در ميان سكوت محض حاضران در سالن پخش شد.

- مسعود كيميايي در بخش پاياني مراسم در ميان ابراز احساسات پر شور دوستدارانش روي صحنه رفت. جمشيد ارجمند و جهانبخش نورايي دو منتقد پيشكسوت سينماي ايران هم در اين بخش كنار كيميايي روي صحنه رفتند.

- كليپ‌هايي از فرش قرمز «محاكمه در خيابان»، مروري بر 28 فيلم قبلي اين فيلمساز، بخش‌هايي از مستندهاي نيما حسني نسب درباره آثار كيميايي، برگزيده دوبله‌هاي برتر تاريخ سينماي ايران و پشت صحنه دوبله جرم از ديگر بخش‌هاي اين برنامه بود.

- اسپانسر برنامه شركت فرسان قشم نماينده انحصاري محصولات خانگي ميديا هدايايي براي مهمانان حاضر روي صحنه و عوامل فيلم در نظر گرفته بود كه همراه لوح تقدير ويژه سايت سينماي ما به آن‌ها اهدا شد.

- حامد بهداد چند خطي از ترانه گنجشكك اشي مشي را به صورت بداهه و بدون برنامه ريزي قبلي روي صحنه اجرا كرد و مهمانان برنامه با او همصدا شدند.

- رضا يزداني كه از مهمانان برنامه بود، دو بيت از ترانه فيلم «طهران تهران» را به افتخار مسعود كيميايي به او تقديم كرد.

- تهمينه ميلاني كه از مهمانان مراسم بودف در بخش پاياني برنامه بدون حضور روي صحنه در مقابل استادش مسعود كيميايي چند جمله‌اي درباره او صحبت كرد.

http://www.cinemaema.com/images/pgimg_image12_26_5204.jpg

 

http://www.cinemaema.com/images/pgimg_image3_26_5204.jpg

 

http://www.cinemaema.com/images/pgimg_image1_26_5204.jpg

 

http://www.cinemaema.com/images/pgimg_image9_26_5205.jpg

 

http://www.cinemaema.com/images/pgimg_image7_26_5205.jpg

 

http://www.cinemaema.com/images/pgimg_image6_26_5205.jpg

 

http://www.cinemaema.com/images/pgimg_image2_26_5205.jpg

 

http://www.cinemaema.com/images/pgimg_image4_26_5205.jpg

 

http://www.cinemaema.com/images/pgimg_image9_26_5206.jpg

http://www.cinemaema.com/images/pgimg_image5_26_5206.jpg

عکس های اختصاصی فرش قرمز جرم...

 

 

 


 
آواز خواندن حامد بهداد در مراسم فرش قرمز فيلم جرم
 
 

 

طالع سعد يك عاشق

حامد بهداد  Hamed Behdad  Crime  جرم

كاري كه حامد بهداد در بازيگري فيلم جرم كرده، شبيه معادل ادبي صنعت «تضمين» در شعر فارسي است. استفاده كردن از مصرع ، بيت يا بخشي از شعر يك شاعر بزرگ و معروف در كار شاعري ديگر براي يادآوري يا زنده كردن يك مفهوم، حال و هوا يا احساس و صد البته اداي دين. جنس بازي بهداد در نقش ناصر فيلم جرم، نوع اداي ديالوگ ها، مكث‌ها و تاكيدها و ري اكشن ها و خلاصه همه چيزش بازسازي تمام و كمال يك تيپ و پرسوناي آشنا و خاطره انگيز از سينماي منحصر به فرد مسعود كيميايي است كه بهروز وثوقي با اجرايش در سينماي ما ماندگار شد.

خاطره بازي و نوستال‍ژي در سينماي ايران هميشه با نام كيميايي گره خورده و نشانه شناسي آن از جذابيت‌ها و لذت‌هاي غير قابل انكار فيلم‌هاي اخير اين فيلمساز مولف است. حامد بهداد به عنوان يكي از كيميايي بازترين بازيگران نسل خودش در خلق و بسط اين حال و هوا بهترين پاسخ ممكن را به نياز فيلمساز داده است. نبايد كتمان كرد كه بهداد عجيب خوش شانس است. به قول خودش طالع سعد مي‌خواهد كه بعد از يك عمر علاقه و عاشقي كردن با سينما و كاراكترهاي يك فيلمساز، نقشي به پست بازيگر بخورد كه به بازخواني و بازسازي هر چه تمام تر آن شمايل ها راه مي‌دهد و امكانش را فراهم مي‌كند. قصه پيش از انقلا ب(همان سال‌هاي ساخت قيصر و داش آكل و رضا موتوري و گوزنها) و سياه و سفيد (كه اين روزها كيميا شده) و شخصيتي پيچيده و پر تناقض، با كوهي درد و مساله و مشكل و دردسر، با عطري از قيصر، حال و هوايي از رضا موتوري (اين جا آمبولانس به جاي موتورسيكلت) و تاشي از گوزنها (اين جا با قلفور!) روبروي بهداد قرار گرفته و او هم الحق قدر اين موقعيت ناب را به خوبي دانسته و معلوم است كه چه حظ و لذتي هم برده است. براي كسي كه هميشه مي‌تواند هر لحظه به ظاهر ساده و فراموش شده هر فيلم كيميايي آن سال ها را جلوي چشم بقيه با دقت و جزئيات مثال زدني در ديالوگ و اجرا و ريزه كاري تقليد و بازآفريني كند، نقش ناصر فيلم جرم موهبتي تكرار نشدني است. حالا فكر كن عاشق دلخسته صداي دوبلورها هم باشي و ديوانه چنگيز جليلوند و بعد خبر برسد كه در نسخه دوبله فيلم قرار است صداي او هم از دهانت شنيده شود. بنازم به اين طالع سعد!

بهداد در بازآفريني آدم‌هايي كه بهروز وثوقي براي كيميايي جايشان راه مي‌رفت، فقط يك مقلد و تضمين كننده صرف نيست چون فيلم جرم هم قصد بازآفريني خاطره ندارد. به رغم ظاهر و سر و شكلش، حرف و حال و هوايي تازه و امروزي دارد و برخلاف نظر گروهي كه فيلم را نوستالژي محض مي‌دانند، حسابي از نشانه‌ها و موقعيت هاي تازه و به دور از موقعيت فيلم هاي گذشته كيميايي سرشار است. اين طوري ست كه امكان يگانه اي براي بازيگر پيش مي آيد كه يك بازخواني اساسي بر مولفه هاي ذهني فيلمساز محبوبش داشته باشد و اين شكلي ست كه حامد بهداد براي اين كار از يك ري اكشن كوچك، يك لبخند و بغض گذرا تا يك مونولوگ طولاني دشوار و شنيدني را به يك اندازه قدر مي‌داند و براي اجرا و خلق دوباره آن روي پرده در فيلمي از مسعود كيميايي نمي‌گذرد. كمتر نقش مكملي در اين سال ها اين قدر پر جزئيات و دقيق كار شده و اين همه موهبت و شانس و اقبال براي بازيگرش همراه آورده است.

... و اما اين اول راه است. مسعود كيميايي و حامد بهداد حالا حالاها با هم كارها دارند؛ و چه خوب كه ما اين وسط تماشاگريم.


ادامه مطلب

چهار شنبه 9 / 3 / 1390برچسب:,

|
 

اسطوره

خوشحال باش وبخند تا همه ی ماهایی که چشم به قدمهایت دوخته ایم،که با افتخار روی فرش قرمز راه میرود،باخنده ی اسطوره ی همیشه بیقرارمان شادشویم و ازدور برایت دست بزنیم!

اشک سیمرغ

آنشب سیمرغ در دستان اسطوره ی من درخشید!حیف که نتوانستم آن لحظه ی باشکوه راببینم،اما شنیدن صدای مجری که نام تورا با اقتدارگفت وبعد صدای دستهایی که نشان از تثبیت اسطوره ی من دردلها بود،مرا تا آسمانها برد!آن لحظه رانمیتوانم توصیف کنم،چون گویی دراین دنیا و این زمان نبودم!من باشنیدن اسمت مانند سیمرغ به پرواز درآمدم ،به این امیدکه شاید زودتراز آن روی دستانت بوسه بزنم!دلم میخواست داد بزنم و بگویم این اسطوره ی من است که آن بالا ،بیشترازسیمرغ میدرخشد!اما وقتی صدای دستهای مردم راشنیدم،صدای فریادهای ده ساله را،فهمیدم که حالا اسطوره ی من دردل خیلی ها جاگرفته!حالا باید باهم داد بزنیم!

لحظه ای که اسمت راشنیدم،اولین چیزی که به ذهنم رسید،عهدی بود که باامام رضا بسته بودم!دلم میخواست آن لحظه کنارحرمش بودم و ازته دل اشک شکرگزاری میریختم تاشاید ذره ای ازلطفش را جبران کنم،اما تو زودتر ازمن به عهدت وفاکردی!وقتی آن بالا قبل ازهرچیز اسم آقا رابردی دیگر نتوانستم جلوی اشکهایم رابگیرم !دلم میخواست آن لحظات،آن ثانیه ها هیچ وقت تمام نمیشد!کاش تا ابد تو آن بالا بودی و مردم برایت دست میزدند ومن هم ازشوق اشک میریختم!کاش آن شب تمام نمیشد،کاش سیمرغ توی دستانت تا ابد باقی میماند!من تک تک لحظات آن شب را بخاطر دارم وهیچ وقت فراموش نخواهم کرد!

سیمرغ ها آنشب به آرزویشان رسیدند!روی دستهای اسطوره ی من بوسه زدند وبخاطر ده سال دوری از تو اشک شوق ریختند!من هم مثل سیمرغ ها به انتظار خواهم نشست،تاروزی که پرهایم را بازکنم و پروازکنان به سوی تو آیم!دعاکن تا آن روز،سیمرغت زنده بماند !!!

اختتامیه اصلی جشنواره_7

 

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- یک مشت پرعقاب،یک مشت خاطره

وقتی شنیدم قراره دوباره امیرحسینم برگرده،ازخوشحالی بال درآوردم اما تالحظه ای که آرم سیمافیلم راندیده بودم،باورم نمیشدکه یکی ازبزرگترین آرزوهایم داره براورده میشود!

خوشحالم،خوشحالم که دوباره میتوانم خاطراتمان رامرور کنم،خوشحالم که بازهم روزهایم با شوق دیدنت توی جعبه ی جادویی شروع میشود وشبها با بغض وچشمهایی که ازشوق خیس شده اند بخواب میرم!

حالا میفهمم که این دلم و افکار بلندپروازم چگونه اینقدر دلبسته شده!

دوست دارم هرکسی هم که امیرحسین روبه اندازه ی من دوست داره وباهرشب میشینه پای این سریال،بعد ازدیدنش بیاد وچندخطی برای همون قسمت بنویسه!پس بسم الله...

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اسطوره ای که باخش خش برگ ها متولد شد

پاییز....آبان....روز بیست وششم....!

اینها واژه هایی بودند که بعدازشناختن اسطوره ترین موجود زندگیم ،برایم عزیز شدند!بااینکه گاهی،میان روزمرگی های زندگی، روز تولد عزیزترین کسانم وحتی خودم راهم فراموش میکردم(!)اما بیست وشش آبان حس دیگری داشت!ازاولین روز آبان، که وقت رفتن به مدرسه خش خش برگ های زردونارنجی رازیز پاهایم احساس میکردم،ناخودآگاه یاد روز بیست وششم می افتادم!

حالا چندسالیست که آبان ماه برایم عزیز شده!وقت نوشتن تاریخ زندگی روی دفترخاطراتم مینویسم:آبان ماه عزیز!به حال تمامی دوستان ونزدیکانم که متولد آبان هستند غبطه میخورم وآرزو میکنم کاش من هم دریک گوشه ای ازآبان ماه عزیز بودم!

همیشه اولین تقویم سال جدید که به دستم میرسد،قبل ازاینکه سراغ روزتولد خودم بروم ،یکراست میروم سراغ آبان وروزبیست وششم!تا اینکه امسال وقتی تقویم رابازکردم و چشمم افتاد به تعطیلی بیست وششم آبان،از شوق اشک ریختم!ازاینکه امسال آبان وروز بیست وششم عزیزترازهرسال خواهد بود!

کاش میدانستیم چه ساعتی پابه این دنیاگذاشت،تاازاین به بعد ، ان ساعت هم برایمان مقدس میشد!شاید اوهم مثل من بااذان صبح بدنیاآمده!نمیدانم،امیدوارم لااقل وقت بدناآمدنمان یکی باشد!

خب دیگه ، تمام حرفهای دلم رابرای آبان ماه وروز بیست وششم گفتم!اما.......

مدتهاست به این فکرمیکنم که چه آرزویی برایش بکنم؟!!برای اسطوره ای که همه ی آرزوهایم دراوخلاصه میشودوآرزوهای دیگران هم برای من دراو خلاصه میشود!پس چه آرزویی میتوانم بکنم؟!!

سلامتی؟نشاط؟سربلندی؟سعادت؟جیب پرپول؟آرامش؟ همه ی اینهارابرایت آرزو میکنم،اما به عنوان بهترین آرزو برای روز تولدت....

امیدوارم تا ابد دردلهای ما اسطوره باقی بمانی!

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------حسی که درچشمهایش پنهان ماند 
 

وقتی آنونس فیلم رادیدم مجذوب عصیان وخشم فروخورده ی صحنه ای شدم که سرش رامیکوبید به دیوار،شیشه رامی شکست وبعد سکوت میکرد!

اما وقتی فیلم رادیدم،علاوه بر عصیان وخشم،محبت وعشقی دربهرام بودکه اورا برایم به یک اسطوره تبدیل کرد!ازوقتی بهرام را دیدم به این فکرمیکردم که چطورمیشود دواحساس کاملا متضادرا اینقدردلنشین باهم ادغام کرد؟!!شایداگرآن موقع اورا مثل حالا میشناختم ازاین همه قدرتمندی وهنرمندی تعجب نمیکردم!

تمام سکانس های بهرام راعاشقانه دوست دارم،حتی صحنه هایی که فقط نگاه های عمیقش درقاب بود .

عشق واطمینان بهرام به ندا آنقدر مرادرگیرخودش کرده بودکه من هرلحظه درهراس صحنه ای بودم که بهرام همه چیزرابفهمدو...!اما آن صحنه بدون هیچ خشونتی آنقدر عمیق وتاثیر گذار بودکه فکرش راهم نمیتوانستم بکنم! تکان دادن سروافسوس خوردنش حالت ویران کنننده ای به من میداد که دلم رامیلرزاند!

اولین باری که برای یک نقش اشک ریختم،همان صحنه ای بودکه بهرام برای لالایی مادرش اشک ریخت!

دیالوگ هایی که بین بغض واشک هایش میگفت، حرفهای عاشقانه ای که ازنسیم وعلاقه اش به اومیگفت،همه وهمه باعث شدند که من ، بهرام را عاشقانه دوست داشته باشم وهرگز فراموشش نکنم!

برای تک تک سکانس ها وحرکات ودیالوگ های بهرام حرف دارم ،اما حیف که این روزهامجالی برای گفتن ازحرفهای دلمان نیست!

ودرآخرفقط این رامیگویم:

بهدادترینم ،بهرام خودت گفت که اگرکسی رادوست داشتیم ،تامیتوانیم،خوب نگاهش کنیم!پس تا آخرعمربدون اینکه حتی خودت هم بفهمی،درچشمهایت خیره خواهم شد!فقط همین!

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------تنهاترین مرد شب...

من کی ام؟...

یه در به در ...

گمشده ی محله ها...

پشت پاخورده ترین،صدای شهربی صدا...

ازکجا؟...

جنوب شهر...

اونجا که بن بست نفس...

اونجا که خواب وخیال زندونی میشه توقفس...!

نادر را به وسعت تمام تنهایی هایش دوست دارم! نادر را دوست دارم،چون نخواست حامد را ازخودش دورکند! شاید برای اولین بار درسینما، حامد را باتمام وفا وصفایش نشانمان داد!نادر حتی عشق براندو راهم در حامد پنهان نکرد! من عاشق همه ی سکانس هایی شدم که حامد بود و خودش بود!عاشق رفاقت هایش ،عاشق مرام و معرفتش ،عاشق تنهایی پنهان شده اش و عاشق نادری که خیلی به حامد نزدیک شده بود!

وقتی نادر با عشق وعلاقه درباره ی مرغ عشق هایش حرف میزد،حامد را واقعی ترازهمیشه میشد دید!

حامد به تمام معنا نادر را مثل خودش کرد،وتمام بهداد بودنش را به نادر داد!میدانم همه ی نقش های حامد،کم وبیش شبیه خودش هستند چون به قول خودش "این حامده که این آدما رو باعشق خلق میکنه"،اما این بار قبادی خواست که حامد ،برای یک بارهم که شده،تصویری ماندگار ازخوده بهدادش در سینما به نمایش بذاره!

نمیتوانم بگویم کدام سکانس را بیشترازهمه دوست دارم،اما سکانس حرف زدن نادر با هیچکس،آن هم دربالای ساختمان،بهدادی ترین دیالوگ هارا دارد!دیالوگ هایی که همیشه ورد زبانم هستند!

اما مرغ عشق هایش،حس وحال دیگری دارد!آنجا که در راباز میکند و وارد حیاط باصفایش(!)میشود ویک راست میرود سراغ مونیکای تنهایش و بالحن بچگانه ای ازتنهایی اش میپرسد!

برای حامدی که نادر شد،برای نادری که حامد بود ، برای تنهایی که باآنها بود و برای همه ی صحنه هایی که من را دوباره عاشق کرد........ممنونم!ممنونم بهدادم!

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------سحرم دولت بيدار به بالين آمد... گفت برخيز که آن خسرو شيرين آمد

اولین چیزی که از خسرو یادم مانده،غریبی و تنهایی و مظلومیت است!خسرو خیلی مظلوم و غریب بود!انگار آمده بود که برود!از همان اول میگفت:اگه همه چی جور بشه میرم!او میخواست برای فرار از بدبختی هایش برود دنبال خوشبختی! اما دست تقدیر خسرو را برای همیشه برد!

نمیدانم خسرو کجاهایش حامد بود؟شاید نارضایتی هایش ،شاید معصومیت پنهان شده اش،شاید ...!!؟

خوب میدانم ،برای حامد آن روزها خسرو شدن خیلی سخت بود!بارها گفتی که آن وقت ها خیلی خیلی بی قرارتر و پرخروش تر ازاین روزها بودی!پس برایت سخت بود که خسرو اینقدر کم حرف و منزوی باشد!

من خسرو را خیلی باور دارم چون نمونه ی بارز آدم هایی است که شرایط سخت زندگیشان ،حتی فرصت عاشقی راهم ازآنها میگیرد!خسرو اگر به خاطر گرفتن حق خواهرش مجبور نمی شد دعواکند،اگربرای داشتن یک زندگی کمی خوب مجبور به فرار نمی شد،هیچ وقت کشته نمی شد!حامد ،خسرو را برایمان خیلی ملموس خلق کرد!شاید چون خودش خسروها را خوب میشناخت وبرایشان غصه میخورد!

وقتی سالومه (در آخرین روزهای رفتنش)روی یکی ازصندلی های کنارخیابان ،عکسی راازکیفش درآورد و باحسرت به آن نگاه کرد،فهمیدم که آنها باتمام سختی هاو نداری هایشان روزگاری خوش بودند و اززندگی لذت می بردند!خسرو میخندیدوپشت درخت قایم شده بود وچقدر تلخ بود آن شادی وقتی که دیگر زنده نبود!

خسرو جان،روحت شاد!!!

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
بهترین بابای دنیا

فرهادت چقدر دلنشین و دوست داشتنی بود!باورم نمی شد که حامدم اینقدر آرام و درون گراشده ودیگر پسره عصیانگری نیست!حامد حالا پدرشده ! بچه اش رابغل می کند و آرام آرام با او حرف میزند!درآخرین لحظات زندگی اش ،به خاطر امینش دوباره زندگی را ادامه می دهد و...!

فرهاده حامد، آرام حرف میزند،آرام راه می رود وآرام نگاه میکند!میدانم که اینبار خواستند که حامد بهداد نباشی!خواستند که تا می توانی حامد را یک جایی در وجودت پنهان کنی تا فرهاد آرامشش را ازدست ندهد! اما با وجود تلاش هایت بازهم حامد،یک جاهایی،فرهاد را عصبی می کرد!مثل سکانس بیمارستان که بازهم حامد داد میزد و عصبی میشدو ازدست عده ای شاکی بود!

اما آرامش بعضی سکانس ها خیلی خوب بود،مخصوصا جایی که پسرت نشسته بود بغلت وتو آرام درگوشش زمزمه میکردی و کودکانه قانعش میکردی که چیزی درمورد سارا نگوید!

هفت دقیقه تا پاییز فیلمی بود که توانست حامده دیگری را به ما نشان دهد!حامدی متفاوت تر ازحامدهای قبلی!

نمی دانم چند فیلم دیگر باید ببینم تا تمام شخصیت های پنهان شده ات را درک کنم؟!!شاید تاآخرعمرم هم نتوانم همه ی حامد بهداد را درک کنم!اما همین بس که تا می توانم به دنبالت می آیم!!!

 

 

به خاطرامیرحسین آرام ومتینش ، به خاطرهدایت ساده و بی باکش،به خاطرفواد عاشق وعراقیش،به خاطر عماد مردانه و باوقارش،به خاطربهرام شکست خورده ودیوانه اش،به خاطرعماد دیگری که قاتل شد،به خاطر حبیب بامرام وباصفایش،به خاطر طناز ساده لوحش،به خاطر خسروی مظلوم و بی گناهش،و............

و درآخر به خاطر حامدبهداده اسطوره اش............

دوستش دارم وستایشش می کنم!

-------------------------------------------------------------------------------------------------------


ادامه مطلب

سه شنبه 8 / 3 / 1390برچسب:,

|
 

صد نكته از حامد بهداد


این مطلب تو شماره جدید مجله اتفاق نو (58) نیمه دوم اسفند 85 چاپ شده :

1- بیست و ششم آبان سال 52 به دنیا اومد . 2- بچه کوی کارمندان مشهد 3- فرزند اول خانواده 4 - یک ساله بود که خانواده اش برای ادامه رندگی به تهران آمدند5 - یک برادر کوچکتر از خودش دارد 6- محله اش در تهران خیابان جیحون 7- در ده سالگی با دیدن نمایش گوران عاشق تئاتر شد 8- شجاعت اولین خصوصیت بارز دوران کودکیش بود 9 - حضور در تئاترهای مدرسه ای -10- در کودکی محبوب تمام اقوام بود 11- در کلاس سوم راهنمایی سه بار مردود شد ! 12- شانزده ساله بود که به همراه خانواده اش به مشهد بازگشتند 13- در نیشابور تئاتر را جدی گرفت 14- این توصیه معلمش را جدی گرفت " اگر می خواهی بازیگر شوی , سعی کن تا بازیگر ثحصیلکرده ای شوی " 15- تماشاگر سینما در دوران نوجوانی 16 - معمولا تنها به سینما می رفت تا فیلم ها را با تمرکز بیشتری ببیند 17 - برادر رضا کیانیان ( داوود کیانیان ) , به او مشاوره های زیادی داد 18 - تمام معلمان مدرسه بازیهای او در تئاتر را دوست داشتند 19-مغرور از سن نوجوانی 20- پر تحرک 21- بیست ساله بود که دوباره به تهران آمد اما این بار تنها 22- خانواده اش موافق زندگی او در تهران نبودند 23- در تهران رشته دانشگاهی نمایش را انتخاب کرد 24- همزمان , در مدرسه بازیگری سمندریان هم آموزش دید 25- بدون پشتوانه مالی به تهران آمد 26- در دوران دانشگاهی برای یک شرکت ساختمانی هم کار می کرد 27- آشپزی اش ناگهان خوب شد 28-هم کلاسی و هم دانشگاهی با مجید صالحی , شهرام حقیقت دوست , کیهان ملکی , نگار فروزنده , یوسف تیموری و ... 29-- بهترین رفقایش در تهران بچه های دانشگاه آزاد بودند 30- ماهر در پیاده روی 31- اهل مطالعه و تند خوان 32- یکی از دوستانش برای بازی در " آخر بازی " با کارگردان به توفق نرسید و حامد جانشین او شد 33- در اولین فیلم سینماییش نقش اول را به عهده داشت 34- برای حضور در آخر بازی نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد 35- با وجود درخشش در آخر بازی دو سال هیچ پیشنهاد جدیدی را دریافت نکرد 36 - محبت های مالی رامبد جوان را هیچ وقت فراموش نمی کند 37 - برای آنکه فراموش نشود در یک قسمت از سربال همسفر بازی کرد 38 - در بوتیک دو سکانس بازی کرد اما ادعا می کند که به اندازه دو سال برای این سکانسها انرژی صرف کرده است 39 - نقش خودش در این حرف نمی زند را چندان دوست ندارد 40 - با حضور در " صبح روزی که متولد شدم " به آرزوی بازی در فیلمهای جنگی دست یافت 41 - بعد از آن یک بار دیگر با محمدرضا آهنج این بار در سایه آفتاب همکاری کرد 42- محبوبیت میان مردم با سایه آفتاب43 - اسم شخصیتی که در سایه آفتاب به اودر فیلم نامه سپرده شد منصور بود اما خودش به خاطر ارادت به امام هشتم آن را به رضا تغییر داد 44 - پر اضطراب و با انرژی حرف می زند 45 - مردم او را بهترین بازیگر سایه آفتاب معرفی کردند 46- این سریال پس از مرگ شخصیت رضا با نزول شدیدی مواجه شد 47 - از حضور در فیلمهای کوتاه استقبال می کند 48 - بیزار از تملق 49 - بعد از سایه آفتاب سعی کرد از نقش های منفی فاصله بگیرد 50 - عاشق بازی خسرو شکیبایی در هامون 51 - برای بازی در سربازهای جمعه قرارداد بست اما آن را فسخ کرد 52- عاشق تنهایی وسکوت 53- هنوز پایان نامه تحصیلی اش را به دانشگاه آزاد ارائه نداده است 54- در میان فیلمهای پیش از انقلاب به گوزنها علاقه دارد 55- با وجود انصراف از حضور در سربازهای جمعه هنوز هم دوست دارد روزی با کیمیایی همکاری کند 56-حضور در فیلم نا تمام چای تلخ ساخته ناصر تقوایی و همبازی شدن با گلاب آدینه و حسین یاری 57-می گوید دانشگاه باید به به من و امثال من افتخار کند 58- در پروژه چای تلخ با حسین یاری هم اتاق بود و با او بیسار عیاق شد 59- می پذیرد که برای بسیاری از فیلم ها فقط به دلیل انگیزه مالی قرارداد بسته است 60- در فیلم رقص با ماه نقش یک جوان نابینا را بازی کرد 61- خانواده اش سه سال است به تهران آمده اند و کنار او زندگی می کنند 62- بازی در یک نقش کاملا مثبت در فیلم کافه ستاره 63- در " باغ فردوس پنج بعد از ظهر " نقش کوتاهی داشت که چندان در آن دیده نشد 64- در فیلمی به کارگردانی عباس کیا رستمی برای دومین بار نقش یک نبینا را بازی کرد 65- " یک مشت پر عقاب"به کارگردانی اصغر هاشمی دومین سریال جدی اوست که در آن با رضا کیانیان همبازی شده است 66- به دلیل حضور در یک مشت پر عقاب شانس بازی در فیلمهای زیادی را از دست داد 67- تهمینه میلانی او را برای نقش اصلی"آتش بس"انتخاب کرده بود اما قرارداد با تلوزبون مانع شد 68- نخستین همکاری با تهمینه میلانی در فیلم کوتاه " می ترسن پس دروغ میگم " 69- پیشنهاد بازی در " چهار انگشتی " سعید سهیلی را قبول نکرد و بهرام رادان جایگزین او شد 70- دومین هکاری با تهمینه میلانی در تسویه حساب 71- برای یازی در تسویه حساب پول نگرفت و به صورت اتفاقی بازی کرد 72- حضور کمرنگ در فیلم آدم 73- می ترسد از اینکه در پیری دچار جنون شود و بچه اش حوصله تحمل او را نداشته باشد 74- همچنان مجرد 75- چند بار آرزوی مرگ کرده است 76- محمد حسین لطیفی برای نقش افسر عراقی در روز سوم فقط روی او نظر مثبت داشت 77- در تولید روز سوم به پوریا پورسرخ کمک زیادی مرد 78- عاشق مارلون براندو . می گوید " براندو شاعر بازیگری است " 79- پس از مرگ آنتونی کویین به شدت گربه کرد 80- حرف زدن او به زبان عربی در"روز سوم"هیچ ایرادی نداشت 81- همیشه یک دیوان حافظ همراهش دارد 82- بسیاری از شخصیت هایی که نقش آنها را بازی کرده در جربان داستان فوت کرده اند مثلا در سایه آفتاب ,کافه ستاره , روز سوم و ..83- به سینما می رود تا از حضور خودش روی پرده لذت ببرد84- می گوید : " به نامزد دریافت جایزه شدن در جشنواره ها عادت کرده ام " 85- روز سوم باعث شد برای سومین بار در جشنواره فجر نامرد دریافت جایزه شود 86- مدتی است از تئاتر فاصله گرفته است 87- پرهیز از مصابحه های مطبوعاتی 88- چشم هایش ضعیف شده اند 89- حمید فرخ نژاد را یکی از استانداردترین بازیگرهای حال حاضر سینمای ایران می داند 90- اتومبیل : پژو 206 ...... 91- برای بازی در هر دو نقش اصلی پارک وی به فریدون جیرانی پاسخ منفی داد 92- پیش تر به مسعود آب پرور برای حضور در قتل آنلاین هم جواب منفی داده بود 93- شماره موبایلش را هرگز تغییر نداده است94- کوتاهی و بلندی نقش چندان برایش اهمیتی ندارد 95- پخش سربال یک مشت پر عقاب با بازی او اویل سال آینده آغاز می شود 96- درونگرا 97- عضو هیچ باند بازیگری یی نیست 98 - در جشن خانه سینما و مراسم دنیای تصویر برای کافه ستاره جابزه گرفته است 99- اهل جر و بحث با کارگردان ها 100- اعتقاد دارد همبازی شدن با نا بازیگرها ترسناک تر از رو به رو شدن با بازیگر های حرفه ای در فیلم هاست

 

استخوان بندی این اطلاعات مربوط به مصاحبه حامد با همین مجله در دی ماه 83 هست . خودم قسمتهایی از مصاحبه که تو این نکته ها نبود و بهش اضافه کردم تا تکمیل شه :

 

اولین نمایش حرفه ای من معرکه در معرکه بود که توسط حسن میر باقری کارگردانی شد و در رشت و انزلی و چند شهر شمالی دیگر اجرا شد و با استقبال خوبی همراه نبود . البته کیفیت این نمایش در سطح بالایی بود

_ بازی در صبح طلوع می کند و اتوبوسی به نام هوس مرا قوی تر کرد باید بگویم که پله های ترقی را پیش آقای سمندریان آموختم

_ سینمای مورد علاقه من سینمای تخمه شکن و هیجان و لذت بردن است . سینمایی مه تماشاگر عام را از گرفتاری هایش خلاص کند و وقتی اعضای خانواده به سینما می روند از دیدن فیلم لذت ببرند و یک محبوب را در ذهن خود شکل بدهند . حالا فرقی نمی کند این نوع سینما از موسیقی آبگوشت و دعوا بهره بگیرد یا روش های دیگری را برای لذت آفرینی در مخاطبش داشته باشد

_ آقای فرهاد شریفی مرا پیش هادی مرزبان بردند و 10 روز در تهران ماندم . آن سالها معلمی داشتیم به اسم رضا مقصودی که به من گفت : اگر اینجوری ادامه بدهی به هیچ جایی نمی رسی اگر واقعا تئاتر را دوست داری دیپلکت را بگیر و بعد هم تحصیلات آکادمیک داشته باش .

_ به نظر من نوشتن ناب ترین هنری است که وجود دارد . زمانی نامه نگاری زیبا ترین نشانه عشق بود اما حالا در جامعه ما ارزشها عوض شده اند . حالا ارزشهای انسانی توسط کسانی به مسخره گرفته می شوند که خودشان مسخره هستند ! مثلا در گفتارهای عادیشان حرف " ر " را تلفظ نمی کنند تا بگویند آدم سطح بالایی هستند ! انگار سالهای سال در ایران نبودند و فارسی حرف زدن را هم بلد نیستند !

_ این همه درس خواندم که لااقل تماشاگری حرفه ای باشم . سینمای ایران زمانی پر از روح و انرژی و دل بود . سینمای فارسی گرچه آبگوشتی بود اما انرژی داشت . باید قبول کنیم که تماشاگر ما از سینمای تئوریزه لذت نمی برد و متاسفم بگویم که روح سینمای ما رفته است .

_ سهراب شهید ثالث و خسرو سینایی دو کارگردان روشنفکر سینمای ایران به تماشای فیلم سلطان قلبها می روند تا به تصور خودشان به این فیلم بخندند اما خسرو سینایی در خاطرات خود چنین نقل می کند که بعد از گذشت دقایقی چنان تحت تاثیر فیلم قرار گرفته که گریه کرده است / به نظر من باید یرای این نوع سینما احترام قائل شویم .

_ در این چند ساله فیلمی که از نظر من هم تماشاگر عام و هم مخاطب خاص را راضی کرده " زیر پوست شهر " بوده است . بازیهای هنرپیشگان این فیلم فوق العاده بود و موقعیت های دراماتیک آن هم حرف نداشت . مثلا آن سکانسی که که طوبی ( گلاب آدینه ) بعد از آنکه دخترش را در کلانتری کتک می زند به او در اتوبوس میوه می دهد .

_ گرچه خودم سالهای سال تحصیل کرده ام اما از حضور بازیگرانی که بدون دانش بازیگری هنرپیشه شده اند اصلا ناراحت نیستم چون معتقدم هیچ کسی جای دیگری را تنگ نمی کند . در همه جای دنیا قهرمان باید زیبا و جذاب باشد تا چرخ اقتصاد سینما به حرکت در بیاید .


 

 


ادامه مطلب

پنج شنبه 5 / 3 / 1390برچسب:,

|
 

حامد بهداد : خانم فرجامی سلام تولدتان را تبریک عرض می کنم .

 

حامد بهداد ، شهریار سینما برای زاد روز ماه همیشه تابان سینما در بهشتی ترین ماه سال پیام تبریکی

نگارش کردند که در ماهنامه دیار به چاپ رسید .


http://my7roz.persiangig.com/FACE20.JPG


 

شمع ها را فوت کنید

خانم فرجامی سلام تولدتان را تبریک عرض می کنم . امیدوارم شفا و سلامت در جسم تان دم به دم بیشتر

دمیده شود تا روحیه تان بیش از پیش لذت زندگی را بچشد . برایتان شمع روشن میکنم و به نیابت از شما

هزاران آرزوی خوب برای خود شما دارم . شما که هنرمند بسیار خوبی بودید و هستید . شما که بسیار

زیبا بودید و هستید . شما که استعداد درخشان بازیگری در عرصه بازیگری بودید و چه هنرمندی هایی که

همه از شما در خاطره داریم . لیاقت شما بیشتر از همه این چیزهاست ، لیاقت شما عشق و سبک بالی

است . حال تشریف بیاورید و شمع را فوت کنید که صد سال زنده باشید . ما هم برای شما کف می زنیم و

دوستتان داریم و می خواهیم که شما شاد در کنار ما باشید و ما در کنارتان شادتر . دوستان داریم .

حامد بهداد


 


ادامه مطلب

جمعه 4 / 3 / 1390برچسب:,

|
 

پرتقال خونی

اکران فیلم سیروس الوند به بعد از ماه رمضان موکول شد

ه گزارش خبرنگار سینمایی برنا، فیلم سینمایی "پرتقال خونی" به کارگردانی سیروس الوند بعد از ماه رمضان در شهریور ماه به اکران در می‌آید.

براساس این گزارش فیلم سینمایی "پرتقال خونی" به کارگردانی سیروس الوند و تهیه کنندگی محمد نشاط که در بخش نوعی نگاه بیست و نهمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به روی پرده رفت، بدون تغییر اکران عمومی می‌شود.همچنین این فیلم در بخش مسابقه مناطق آزاد اولین دوره جشنواره فیلم کیش نیز به نمایش در آمد.

فیلم سینمایی "پرتقال خونی" روایت داستان مهندس میانسالی به نام والا است كه در آستانه جدایی از همسرش است. در این بین دختر جوانی به نام ترمه برای طراحی دكور دفتر كارش می‌آید و رفته رفته این آشنایی به شكل‌گیری رابطه‌ای عاطفی می‌انجامد. والا كه زخم خورده از زندگی مشترك است با احتیاط و كمی بدبینانه در این رابطه پیش می‌رود تا اینكه شخصی به نام سیاوش قدم در زندگی ترمه می‌گذارد و...

فریبرز عرب‌نیا، نیوشا ضیغمی، حامد بهداد، زیبا بروفه، آهو خردمند و ویشكا آسایش در تازه‌ترین فیلم سیروس الوند ایفای نقش كرده‌اند.

عوامل این فیلم عبارتند از كارگردان: سیروس الوند، تهیه‌كننده: محمد نشاط، فیلمنامه: پیمان عباسی، سرمایه‌گذاران: آرش پولادخان و نیوشا ضیغمی، فیلمبردار: محمود كلاری، صدابردار: حسن زاهدی، صداگذار: علی رضا علویان، موسیقی: فردین خلعتبری، گریم: ایمان امیدواری، طراح صحنه و لباس: نازی پرتوزاده، تدوین: بهروز داوری زیر نظر سیروس الوند، عكس: علی نیك‌رفتار، روابط عمومی: سهیل سلیمانی.


ادامه مطلب

یک شنبه 23 / 2 / 1390برچسب:,

|
 

بهداد از جدیدترین نقش خود می گوید

بهداد از جدیدترین نقش خود می گوید

 


 


 

حامد بهداد درباره جدیدترین کار سینمایی خود گفت: نقش من در فیلم سینمایی "به فاصله یک نفس" بیان کننده شخصیتی با تمام روزمرگی هایش است.

وی در رابطه با آخرین کار سینمایی خود گفت: امیر انصاری کارگردانی این فیلم را به عهده دارد و تا به حال نیمی از کار فیلمبرداری شده است.

حامد بهداد در رابطه با نقش خود در "به فاصله یک نفس" گفت: نقش من بیان روزمرگی یک کاراکتر و زندگی یکنواخت به خاطر یک اتفاق و واقعه دروغین است که به چالش کشیده می شود.


 

امیراحمد انصاری پیش از این ساخت دو فیلم "شریک" و "آخرین برگشتی" برای شبکه اول سیما در کارنامه هنری خود دارد.


ادامه مطلب

دو شنبه 27 / 1 / 1390برچسب:,

|
 

انتهاي خيابان هشتم

ساداتیان : منتظر پاسخ ارشاد براي اكران «انتهاي خيابان هشتم» هستيم


 


 

حامد بهداد در فيلم انتهاي خيابان هشتم


 


 

«سيدجمال ساداتيان» تهيه‌كننده فيلم سينمايي «انتهاي خيابان هشتم» در گفت‌وگو با خبرنگار سينمايي فارس درخصوص آخرين وضعيت اين فيلم گفت: در حال حاضر منتظريم تا سيستم اداري معاونت سينمايي وزارت ارشاد آغاز به كار كند تا ببينيم چه تصميمي مي‌گيرند.
وي در ادامه در خصوص شايعه‌هاي منتشر شده در خصوص احتمال اكران نوروزي اين فيلم بيان داشت: صحبت‌هايي درباره اكران نوروزي فيلم شده بود و ما هم تمام مواد تبليغاتي فيلم را آماده كرديم، ضمن آن كه در حال حاضر ‌آماده اكران فيلم هستيم.
ساداتيان با اشاره به انجام تغييرات در فيلم نسبت به نسخه ارائه شده در جشنواره، ادامه داد: از نظر ما فيلم مشكلي براي اكران ندارد ولي بايد آخرين رايزني‌هاي‌مان را با ارشاد انجام بدهيم تا ببينيم چه تصميمي مي‌گيرند.
به گزارش فارس، فيلم سينمايي «انتهاي خيابان هشتم» به كارگرداني عليرضا اميني پس از پر كردن فرم حضور در بيست و نهمين جشنواره فيلم فجر نتوانست به هيچ كدام از بخش‌هاي جشنواره راه پيدا كند. در زمان برگزاري جشنواره، صحبت‌هايي درخصوص توقيف اين فيلم به گوش مي‌رسيد كه هيچ‌گاه تاييد يا تكذيب نشد.
در زمان اكران نوروزي هم شايعه‌هايي در زمينه اكران اين فيلم در ايام نوروز پخش شد كه سازندگان فيلم براي اكران نوروزي، آنونس «انتهاي خيابان هشتم» را نيز آماده كردند

http://yotab.persiangig.com/camp%20gallery/B1432.jpg

http://yotab.persiangig.com/camp%20gallery/B759.jpg

سید جمال ساداتیان گفت: هنوز خبر قطعی مبنی اکران یا عدم نمایش این فیلم برای نوروز مشخص نیست.

ساداتیان درباره اکران فیلم "انتهای خیابان هشتم" که قرار بود دیروز وضعیت اکران آن مشخص شود به خبرنگار خبرگزاری سینمای ایران گفت: فیلم برای اکران آماده و تمام اصلاحات صورت گرفته است و ما هنوز منتظر هستیم تا وضعیت نمایش آن مشخص شود.

وی در رابطه با صحبت هایی مبنی بر اصلاحاتی  که برای فیلم سینمایی "انتهای خیابان هشتم" درنظر گرفته شده است، افزود: قرار بود یک سری تغییرات کوچک و جزئی روی فیلم اعمال شود که با رایزنی و مشورت انجام شد ولی باید درنظر داشت که شایعه همیشه وجود دارد ولی اصلاحات کوچک و جزئی بوده و الان هم برای اکران آماده است.

ساداتیان ادامه داد: آقای سجادپور هنوز به طور قطع عدم اکران را تایید نکرد وفقط گفت بعید می دانم. به هر حال امروز مشخص می شود که به اکران نوروزی می رسد یا خیر. امیدوارم "انتهای خیابان هشتم" مجوز نمایش را برای اکران دریافت کند.

 http://www.boshrafilm.com/Images/Original/968e9317-e6d9-48d2-8bcb-e22931d72aa6.jpg

 

 


ادامه مطلب

دو شنبه 27 / 1 / 1390برچسب:,

|
 

اکران شبانه روز و یاد حامد بهداد از محمدرضا شجریان

"شبانه روز" شهریور در سینما آزادی اکران می‌شود

 

فیلم سینمایی "شبانه روز" ساخته امید بنکدار و کیوان علی‌محمدی پس از سه سال شهریورماه در سینما آزادی روی پرده می‌رود.

سید جمال ساداتیان تهیه‌کننده این فیلم به خبرنگار مهر گفت: طبق برنامه ریزی‌های انجام شده این فیلم که دومین تجربه سینمایی این دو کارگردان سینما است، شهریور 90 در گروه سینمایی آزادی اکران عمومی می‌شود.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: فوژان قرار است با پسرعمه خود ازدواج کند. اما با ورود بابک... مرجان با وجود بیماری خود و مادرش و شکستی که در ازدواج تجربه کرده می‌کوشد روی پا بایستد... سیاوش نقاش آبرنگ با وجود بیماری زندگی آرامی با همسر خود دارد... تاج‌السلطنه خاطراتش را با معلم نقاشی‌اش مرور می‌کند...

نیکی کریمی، پارسا پیروزفر، مهتاب کرامتی، حمیدرضا پگاه، محمدرضا فروتن، مهناز افشار، حامد بهداد، نگار جواهریان، فریبا جدیکار، ستاره اسکندری، شاهرخ فروتنیان، فرزان اطهری، بهنوش بختیاری، رویا جاویدنیا، فلامک جنیدی، آزاده صمدی، سعید فروتن، بهروز قادری، ساعد هدایتی، خاطره اسدی، لادن طباطبایی و مریم بوبانی بازیگران "شبانه‌روز" هستند.

دیگر عوامل تولید فیلم عبارتند از نویسنده: بنکدار و علیمحمدی، مدیر فیلمبرداری: مرتضی پورصمدی، مدیر تولید: هایده قریشی، طراح صحنه: آیدین ظریف، طراح لباس: شیده محمودزاده، طراح گریم: سودابه خسروی، صدابردار: مهدی صالح کرمانی، برنامه‌ریز و دستیار کارگردان: علی تیموری و عکاس: حافظ احمدی.

 

فیلم سینمایی "شبانه‌روز" در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر سال87 به نمایش درآمد و جایزه بهترین فیلمبرداری را از آن خود کرد. کیوان علی‌محمدی و امید بنکدار پیشتر فیلم سینمایی "شبانه" را کارگردانی کرده بودند.

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

حامد بهداد از محمدرضا شجریان به عنوان صدای "آسمانی" یاد کرد


حامد بهداد و رضا یزدانی که سال گذشته در آلبوم تازه یزدانی در یک قطعه همخوانی کرده بودند، امسال در کنار هم مهمان لحظات تحویل سال 1390 در برنامه ویژه شبکه سه با اجرای فرزاد حسنی بودند. این برنامه به لطف اجرای حرفه ای و جذاب فرزاد حسنی که بازگشتش به تلویزیون خبر خوش امسال شبکه سه بود، و حضور بهداد و محمدرضا فروتن و رضا یزدانی در کنار پوریا پورسرخ، جواد عزتی، هادی کاظمی و زوج تازه بازیگری مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی لحظات جذاب و دوست داشتنی را برای بینندگان شبکه سه رقم زد و توانست گوی رقابت را از سایر شبکه ها برباید.

حامد بهداد بازیگر مشهور سینما که میهمان ویژه ی برنامه ی لحظه ی تحویل سال شبکه سوم سیما بود، در بخشی از سخنانش گفت: یادم می آید استاد شجریان با آن صدای آسمانی اش که در ذهن ملت ایران، در جشن لحظه ی تحویل سال، دعای تحویل سال را خواندند. وی صدای محمد رضا شجریان را صدای ربنای ملت ایران خواند و گفت: از همینجا خدمت ایشان عرض ادب می کنم.حامد بهداد در برنامه زنده تلویزیونی تحویل سال در شبکه سوم سیما، از محمدرضا شجریان به عنوان صدای "آسمانی" یاد کرد.

 رضا یزدانی که سابقه همکاری با حامد بهداددر انتشار آلبوم موسیقی داشته قصددارد که در بقیه آلبومهایش نیز از هنرمندان سینما استفاده کند . یزدانی در گفت وگویی در پاسخ به سوالی که از حضور حامد بهداد در آلبومت راضی هستی دراین باره گفته :بله به طور حتم . حضور حامد خیلی خوب بود و به طور کل او استعداد را داشت .تصمیم دارم در بقیه آلبومهایم نیز این اتفاق بیافتد و در هر آلبوم با یکی از دوستان سینمایی ام کار کنم .
از رضا یزدانی این سوال شده که : مثلا ممکن است در آلبوم بعدی تو ،محمد رضا گلزار به عنوان خواننده با تو بخواند؟ نه . فعلا برای آلبوم بعدی معلوم نیست از چه کسی استفاده کنم . اما به طور حتم این کاررا انجام خواهم داد ولی این فردی که اسم بردی ،نه . هر گز این همکاری اتفاق نمی افتد

 


ادامه مطلب

دو شنبه 27 / 1 / 1390برچسب:,

|
 

عليرضا اميني «به فاصله يك نفس» را تدوين مي‌كند

عليرضا اميني «به فاصله يك نفس» را تدوين مي‌كند

 

خبرگزاري فارس: تصويربرداري صحنه‌‌هاي باقي‌مانده فيلم ويدئويي «به فاصله يك نفس» به كارگرداني امير احمد انصاري و تهيه كنندگي سعيد هاشمي و حميدرضا نادري از سر گرفته مي‌شود ضمن آن كه تدوين اين كار توسط «عليرضا اميني» ادامه دارد.

سعيد هاشمي تهيه‌كننده در گفت و گو با خبرنگار فارس گفت: تصويربرداري صحنه‌هاي باقي‌مانده فيلم ويدئويي «به فاصله يك نفس» كه مربوط به تيراندازي است از روز پنج‌شنبه در جاده امامزاده داود با حضور حامد بهداد و عليرضا كمالي‌نژاد ضبط خواهد شد و حدود چهار تصويربرداري ادامه خواهد داشت. تدوين فيلم توسط عليرضا اميني انجام مي‌شود و تاكنون حدود 70 درصد از فيلم تدوين شده است.
وي در ادامه افزود: بخش‌ عمده صحنه‌هاي فيلم را تا روز 27 اسفندماه تصويربرداري كرديم و ضبط صحنه‌هاي باقي‌مانده را به سال جديد موكول كرديم.
فيلم ويدئويي «به فاصله يك نفس» اوايل اسفندماه در تهران آغاز شد و با دوربين HD تصويربرداري مي‌شود و احتمالاً به 35 ميلي‌متري تبديل خواهد شد.

  اولين تصاوير و آخرين خبرها از «به فاصله يك نفس»

 

به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، تصويربرداري فيلم ويدئويي «به فاصله يك نفس» 4 اسفندماه
 در تهران آغاز شد و تاكنون حدود 30 درصد از صحنه‌هاي فيلم ضبط شده است.
فيلم با دوربين HD تصويربرداري مي‌شود و احتمالاً به 35 ميلي‌متري تبديل خواهد شد.
طبق برنامه ريزي انجام شده تصويربرداري تا اواخر اسفندماه ادامه خواهد داشت و پس از پايان تصويربرداري تدوين تصاوير آغاز خواهد شد.
امروز گروه مشغول ضبط تصاوير با حضور حامد بهداد در خانه‌اي در ميرداماد هستند و از فردا ضبط صحنه‌هاي شركت كه يكي از لوكيشن‌هاي اصلي فيلم به شمار مي‌آيد آغاز مي‌شود.
فيلمنامه نوسط شيما بحريني نوشته شده و داستاني جنايي ـ عشقي را روايت مي‌كند. در خلاصه داستان فيلم آمده است: ببين اگه اون ماشه رو بچكوني ديگه آدم سابق نيستي. بايد سي سال فلك بچرخه تا پاك بشي تازه اگه پاك بشي...
در اين فيلم حامد بهداد، بهنوش طباطبايي، روح‌اله كماني، كيانوش گرامي، علي اصغر طبسي و عليرضا كمالي‌نژاد به ايفاي نقش‌هاي اصلي مي‌پردازند.

تعدادي از عواملي كه در ساخت فيلم همكاري دارند، عبارتند از:
نويسنده فيلمنامه: شيما بحريني/ كارگردان: اميراحمد انصاري/ تهيه‌كننده: سعيد هاشمي/ گروه كارگرداني: دستيار اول كارگردان و برنامه ريز: شهره فهيمي، دستياران كارگردان: علي گلبهاران، شاهرخ صدق روحي، منشي صحنه: سميرا شكوري، عكاس: اميد مسعودفر/ گروه تصوير: مديرتصويربرداري: هاشم گرامي، دستيار اول تصويربردار: حميدرضا ايدر، دستياران تصوير: فرشاد شاه‌حسيني، محمد الهياري، حسين خيري، وكيل زعفراني/ گروه صدابرداري: صدابردار: امير شاهوردي، دستيار صدا: علي سلطاني/ گروه صحنه و لباس: طراح صحنه و لباس: نازي پرتوزاده، دستياران صحنه: بابك تحميلي، سعيد اسفندياري، دستيار لباس: مهسا اميني/ گروه چهره‌پردازي: طراح چهره‌پردازي: دانيال شعاعي، اجراي گريم: پدرام روشن، سارا صباغ‌نژاد/ گروه توليد: مديرتوليد: امير ابراهيمي، مديرتداركات: محسن كرباسيان.
«اميراحمد انصاري» پيش از اين ساخت دو فيلم «شريك» و «آخرين برگشتي» (پخش از شبكه اول سيما) در كارنامه هنري خود به ثبت رسانده است

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

هفتاد درصد از فیلمبرداری «به فاصله یک نفس» به پایان رسید

به گزارش سینمانگار، به نقل از روابط عمومی فیلم، هفتاد درصد از فیلمبرداری فیلم سینمایی «به فاصله یک نفس» به کارگردانی امیراحمد نصاری و تهیه کنندگی سعید هاشمی به پایان رسید.

تصویربرداری فیلم «به فاصله یک نفس» از 4 اسفندماه در تهران آغاز شد و تاکنون حدود هفتاد درصد از صحنه های فیلم ضبط شده است.

فیلم با دوربین DV فیلمبرداری می شود و احتمالا به 35 میلی متری تبدیل خواهد شد.

طبق برنامه ریزی انجام شده، تصویربرداری تا اواخر اسفندماه ادامه خواهد داشت و پس از پایان تصویربرداری تدوین تصاویر آغاز خواهد شد. البته با توجه با شرایط آب و هوایی و بارش برف و باران ممکن است تصویربرداری در سال جدید نیز ادامه داشته باشد.

فیلمنامه «به فاصله یک نفس» توسط شیما بحرینی نوشته شده است و داستانی جنایی-عشقی را روایت می کند. در خلاصه داستان آمده است: ببین اگه اون ماچه رو بچکونی دیگه آدم سابق نیستی. باید سی سال فلک بچرخه تا پاک بشی، تازه اگه پاک بشی...

حامد بهداد، بهنوش طباطبایی، روح الله کمانی، کیانوش گرامی، علی اصغر طبسی و علیرضا کمالی نژاد از جمله بازیگران اصلی این فیلم هستند.

عوامل سازنده فیلم «به فاصله یک نفس» عبارتند از:

کارگردان: امیراحمد انصاری/ نویسنده: شیما بحرینی/ مدیر تصویر برداری: هاشم گرامی/ برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: شهره فهیمی/ منشی صحنه: سمیرا شکوری/ صدابردار: امیر شاهوردی/ طراح صحنه و لباس: نازی پرتو زاده/ طراح گریم: دانیال شعاعی/ عکاس: امیر مسعودفر/ مدیر تدارکات: محسن کرباسیان/ مدیر تولید: امیر ابراهیمی/ مجری طرح: راویژ تصویر هستی/ سرمایه گذار: حمیدرضا نادی/ تهیه کننده: سعید هاشمی.


ادامه مطلب

دو شنبه 27 / 1 / 1390برچسب:,

|
 

آدمکش

"آدمکش" به شبکه نمایش خانگی می‌رود

فیلم سینمایی "آدمکش" به کارگردانی رضا کریمی اواخر فروردین‌ماه وارد شبکه نمایش خانگی می‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر، فیلم سینمایی "آدمکش" مدتی پیش در سینماهای تهران روی پرده بود، اکران این فیلم هنوز در شهرستان‌ها ادامه دارد. "آدمکش" 700 میلیون تومان فروش کرده است.

نسخه نمایش خانگی "آدمکش" اواخر فروردین‌ماه 90 به بازار عرضه می‌شود. حامد بهداد، مهتاب کرامتی، بهرام رادان، قطب‌الدین صادقی و... بازیگران این فیلم هستند. رضا کریمی فیلم‌های سینمایی "تب"، "عشق +دو"، "انعکاس" و... را کارگردانی کرده است.


ادامه مطلب

دو شنبه 26 / 1 / 1390برچسب:,

|
 

جشنواره فیلم کیش و آلبوم جدید دارکوب‌ها با حضور حامد بهداد

 

 

 

نمایش فیلم جرم در بخش خارج از مسابقه جشنواره فیلم کیش

 


 


 

http://www.rezaostadi.ir/wp-content/uploads/2011/03/30274594-1039941.jpg


 


 

فيلم‌هاي تحسين شده بيست و نهمين جشنواره بين‌المللي فيلم فجر از 4 تا 8 ارديبهشت در جزيره كيش به نمايش در‌مي‌آيد.
فيلم‌‌هاي سينمايي «جدايي نادر از سيمين» (اصغر فرهادي)، «جرم» (مسعود كيميايي)، «ورود آقايان ممنوع» (رامبد جوان)، «آقايوسف» (علي رفيعي)، «آلزايمر» (احمدرضا معتمدي)، «اخراجي‌ها3» (مسعود ده‌نمكي) در بخش خارج از مسابقه جشنواره فيلم كيش حضور دارند.
فيلم سينمايي «جدايي نادر از سيمين» با بازي شهاب حسيني، پيمان معادي و ليلا حاتمي، دو جايزه اصلي جشنواره فيلم برلين را دريافت كرد و توسط منتقدان جهاني رتبه قابل قبولي گرفت.

همچنين فيلم سينمايي «جرم» با بازي پولاد كيميايي، حامد بهداد، سيامك انصاري و نيكي كريمي بهترين فيلم جشنواره فيلم فجر شناخته شد.

فيلم‌هاي «ورود آقايان ممنوع» برنده بهترين بازيگر زن جشنواره فجر،

«آقايوسف» و «آلزايمر» جايزه بهترين بازيگر مرد را دریافت کردند.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

حامد بهداد:جشنواره کیش ثبت سینمایی نشانه های فرهنگی و هویتی ایران بزرگ

 


 


 


 


 

گفتگوی ویژه با حامد بهداد برنده سیمرغ بلورین فجر


 

در حالی که سینمای ایران، این روزها حال خوبی در عرصه های بین المللی پیدا کرده است، جشنواره فیلم کیش می تواند در ابعاد گسترده و برون مرزی خود ،در منطقه حرکت رو به رشدی در ابعاد بین المللی داشته باشد.

حامد بهداد بازیگر سینمای ایران، در گفتگو با روابط عمومی جشنواره بین المللی فیلم کیش با استقبال از برگزاری جشنواره فیلم کیش با بیان این مطلب افزود: ببینید، به هر حال این اتفاق، در کل به نفع سینمای ایران است. هر حرکتی که به این شکل در سینما اتفاق بیافتد را باید به فال نیک گرفت.

 

 

 

بازیگر فیلم سینمایی"روز سوم" در ادامه افزود:اینقدر فرهنگ های مختلف و آئین ها و مناسک بی نظیری در کشور مان داریم که حیف است رسانه سینما آن ها را ثبت نکند.همین حالا می توانیم حسرت این را بخوریم که چرا در 100 سال گذشته نتوانستیم این فرهنگ ها و آداب و رسوم این مرز و بوم را ثبت کنیم. زبان شیرین فارسی که زبان مشترک خیلی از کشور های منطقه است، به تنهایی میراث مشترکی است که کمتر به آن توجه شده و این روزها حال خوبی ندارد. درست است که دیر به فکر چنین حرکتی افتادیم ولی از همین حالا هم می شود با ثبت سینمایی این خرده فرهنگ ها و میراث مشترک، در آینده برای نسل های بعد که تاریخ کهن کشورشان را ورق می زنند، این آگاهی را بدهیم که کشور با تمدن شان چه آئین ها و فرهنگ هایی داشته است.

حامد بهداد با اشاره به جشنواره بین­المللی فیلم کیش گفت: این جشنواره به هر حال از کلیه جشنواره­های ما از ویژگی منحصر به فردی برخوردار است. هم به لحاظ محل برگزاری و هم به لحاظ محور اصلی اش که نام پرآوازه خلیج فارس را در بر دارد. به خاطر همین نگاه ویژه­ای را می طلبد.در همین کشورهای کوچک عربی که کنار ایران قرار دارند،جشنواره هایی برگزار می شود. اما جای خالی جشنواره­ای از ایران در بین آن ها خالی بود. مطمئن هستم که جشنواره فیلم کیش می­تواند با سابقه فرهنگی و متمدن کشورمان، بالای همه این جشنواره­ها قرار بگیرد و به اعتبار قابل توجهی دست پیدا کند. البته همه این ها به شرطی تحقق پیدا می کند که این اتفاق مهم فرهنگی،با درایت و مطالعه انجام شود و با استمرار منظم آن است که می توانیم به اهداف متعالی مان برسیم.


 

 

حامد بهداد که سال گذشته سیمرغ بلورین بهترین بازیگر جشنواره فیلم فجر را برای بازی در فیلم سینمایی "جرم" به دست آورد در ادامه گفت:میراث فرهنگی کشور ما،ایران به قدری ارزشمند است که باید تا پای جان از آن نگهداری کنیم.مگر ما می توانیم فراموش کنیم تمدن چند هزار سال خودمان را؟مگر می توانیم آداب و رسوم و سنت های بومی محلی مان را فراموش کنیم؟چه کسی می تواند نام ایران را ببرد و از حافظ و سعدی و خیام و فردوسی حرفی نزد؟چه کسی می تواند خودش را ایرانی خطاب کند و از موسیقی محلی بی نظیر مناطق مختلف ایران یاد نکند؟حتمن کسی نیست یا اگر فراموش کند، او دیگر ایرانی نیست. اما یادمان نرود، این سینما است که می تواند این خرده فرهنگ های بومی مان را ثبت کند تا به بوته فراموشی سپرده نشود. میراثی که ارزش آن بیش از خود انسان هایی ای است که فقط ادعای دلسوزی آن را دارند.


 

در آلبوم جدید دارکوب‌ها؛ حامد بهداد حضور دارد
 

http://www.musicema.com/images/pgimg_image6_1_3327.jpg


 

موسیقی ما - گروه موفق دارکوب در تدارک ساخت دومین آلبوم خود است تا آن را در فرصتی مناسب وارد بازار موسیقی کند. همایون نصیری با اعلام این خبر گفت: هم اکنون مشغول ضبط این آلبوم هستیم تا بتوانیم ان را به بهترین نحو ممکن به مخاطبانمان عرضه کنیم.

وی در ادامه گفت: در این آلبوم مانند گذشته، موسیقی نواحی را با فرم موسیقی معمول دارکوب همراهی کرده و آن‌ها را ضبط خواهیم کرد. قرار نیست این آلبوم با آلبوم قبلی ما مغایر باشد، بلکه در عین اینکه همسو با آن است، تفاوتهایی را نیز برای خود لحاظ کرده است.

وی در ادامه خاطر نشان کرد: این آلبوم در ‌‌نهایت دقت و حوصله ساخته می‌شود چون دوست نداریم کار سخیفی راهی بازار کنیم. همه قصد گروه دارکوب این است که به نتیجه دلخواه برسد.

سرپرست گروه دارکوب در ادامه یادآور شد: در این آلبوم نیز مانند گذشته دوستانی همچون پویا نیک‌پور، بهنام ابطحی، دارا دارایی، امید حاجیلی، پیام رونق و محسن شریفیان در کنار من حضور خواهند داشت و به نوازندگی اقدام خواهند کرد.

وی درباره حضورمهران مدیری و حامد بهداد به عنوان خواننده گروه دارکوب گفت: حضور حامد بهداد قطعی شده اما در خصوص حضور مهران مدیری هنوز نتیجه نگرفته‌ایم. چون مهران مدیری به دلیل مشغله کای که دارد و سرگرم قهوه تلخ است، هنوز مشخص نیست با ما و در کنار ما در این آلبوم باشد یا نه.
به گفته این خواننده و نوازنده، هنوز تمامی قطعات این آلبوم ساخته نشده و فقط ۴ قطعه آن به ضبط رسیده است.

گفتنی است که در این آلبوم نیز مانند همیشه هم خواننده وجود دارد و هم در آن به آوا خوانی اقدام خواهد شد.

نصیری همچنین گفت: قطعات محلی موجود در آلبوم به هیچ وجه تقلیدی نبوده و بازسازی هم نیست، بلکه بیشتر به یک نوع برداشت از موسیقی نواحی شبیه است که طی آن یک سری از ملودی‌های موسیقی نواحی را به موسیقی دارکوب نزدیک کرده‌ایم.

گفتنی است که این آلبوم در استودیوی خصوصی پویا نیک‌پور ضبط می‌شود و قرار است تا پایان سال جاری به بازار موسیقی بیاید.
 


ادامه مطلب

دو شنبه 26 / 1 / 1390برچسب:,

|
 

لحظات ناب بهدادی

  2 عکس از فیلم جرم


 

 

لحظات ناب بهدادی 
 

 


ادامه مطلب

دو شنبه 26 / 1 / 1390برچسب:,

|
 

سعادت آباد و تقویم میلادی بهدادی (پرنس پارسی)

 
سعادت آباد

 

 

 

 

مازيار ميري با بيان اينكه «سعادت‌آباد» فيلم انسان‌هاست، گفت: به دليل احترام زيادي كه براي آقاي مسعودشاهي قائلم، از ايشان مي‌خواهم براي اتفاقي كه براي رضا ميركريمي افتاد، اداي دين كنند؛ چراكه بعضي‌ها مي‌خواهند از نام ميركريمي براي خودشان تيتر درست كنند.

 نشست نقد و بررسي فيلم سينمايي «سعادت‌آباد» شب گذشته با حضور «همايون اسعديان» تهيه‌كننده، «مازيار ميري» كارگردان، «حامد بهداد»، «مهناز افشار»، «هنگامه قاضياني»، «حسين ياري» بازيگران و «امير عربي» نويسنده فيلمنامه در سالن همايش‌هاي مركز برج ميلاد برگزار شد.
بر اساس اين گزارش، در اين نشست كه با مديريت «عباس بابويهي» برگزار شد، مازيار ميري گفت: خيلي خوشحالم كه فيلم نمايش داده شد. اين چند روزه اوضاع روحي خوبي نداشتم، بعد از تماس تلفني با يك دوست تصميم گرفتم به‌احترام اين جشن و سينماي ايران گلايه‌هايم را در يك محفل خصوصي بيان كنم.

* ميري:‌ بعضي‌ها مي‌خواهند از نام ميركريمي براي خودشان تيتر درست كنند

وي در ادامه افزود: آقاي مسعودشاهي دبير جشنواره در صحبتي در خصوص حمايت از داوران نوشته بودند كه حافظ منافع تمام فيلمسازان هستم و من هم اين حرف را قبول دارم، چون آقاي مسعودشاهي را مي‌شناسم. روز گذشته اتفاقي افتاد و يك فيلمساز تازه‌كار به رضا ميركريمي توهين كرد. از آقاي مسعود شاهي مي‌خواهم همانطور كه نامه‌اي به داوران نوشتند و از آن‌‌ها عذرخواهي كردند، به آقاي ميركريمي هم نامه‌اي بنويسند؛ چرا كه رضا ميركريمي فيلمساز بزرگي است و جوايز زيادي دريافت كرده است.
وي در ادامه خطاب به مسعودشاهي گفت: به دليل احترام زيادي كه به شما قائل هستم براي آن چيزي كه براي رضا ميركريمي اتفاق افتاده اداي دين كنيد. بعضي‌ها مي‌خواهند از نام آقاي ميركريمي براي خودشان تيتر درست كنند.
ميري در خصوص چگونگي شكل‌گيري فيلمنامه گفت: در سريال گاوصندوق با آقاي امير عربي تصميم گرفتيم يك فيلم را كار كنيم. ايشان يك طرحي به من ارائه دادند و قرار گذاشتيم روي طرح كار كنيم؛ در نهايت آقاي اسعديان با طرح موافقت كردند و تهيه‌كنندگي كار را به عهده گرفتند.

* هيچ اصلاحيه‌اي به فيلم نخورده است

كارگردان «سعادت‌آباد» ادامه داد: هيچ اصلاحيه‌اي به فيلم نخورده و همان چيزي كه در پرده نمايش ديديد به دفتر جشنواره ارائه شده است.
وي در خصوص موضوع فيلم گفت: اتفاقي كه الان مي‌افتد پنهان‌كاري‌هاي زياد است و در حال حاضر كارهاي يواشكي ما زياد شده است. پنهان‌كاري‌ها و دروغگويي‌هاي ما زياد شده و ما در اين فيلم فقط طرح موضوع كرديم.

* «سعادت‌آباد» فيلم انسان‌هاست

ميري در ادامه گفت: در طول فيلم از تمام عوامل سوال مي‌كردم كه فيلم زنانه است يا مردانه. خانم ليلا حاتمي مي‌گفتند مردانه و بعضي‌ها مي‌گفتند زنانه، ولي به نظر من «سعادت‌آباد» فيلم انسان‌هاست و من مي‌خواهم درباره انسان‌هايي حرف بزنم كه شرايط‌‌‌شان بحراني است. من مي‌خواهم راجع به آدم‌ها فيلم بسازم نه راجع به يك قشر از آن‌ها به نام زنان.
«همايون اسعديان» در ادامه نشست گفت: من خوشحالم كه هر از گاهي در فيلم‌هايي كار مي‌كنم كه آبرومند هستند و مي‌توانم با آن‌ها سرم را بالا بگيرم. اگر امسال در جشنواره فيلمي به عنوان كارگردان نداشتم، حداقل خوشحالم اسمم روي يك فيلم شريف و آبرومند خورده است.
وي در خصوص حامد بهداد افزود: حامد بهداد در همان فيلم اولش به نام «آخر بازي» يكي از بهترين بازي‌هايش را انجام داده است. هيچ منتي ندارم و ايشان هم هيچ ديني به من ندارند و نه ايشان دم من را ديده و نه من هيچ موقع دم بازيگري را نمي‌بينم.

* بهداد: به همايون اسعديان مديونم

«حامد بهداد» در ادامه گفت: از مازيار ميري تشكر مي‌كنم كه اين فرصت را به من داد من هيچ وقت فرصت نكردم از صميم قلب از همايون اسعديان تشكر كنم و اينجا به ايشان مي‌گويم من مديوتان هستم.
ميري افزود: اصولا در فيلم‌سازي كار فيلم‌ساز طرح موضوع است. در «سعادت‌آباد» با نگه داشتن بچه و آب دادن به گلي كه مي‌خواهد رشد كند، پيام اميد را منتقل كرديم.
«حسين ياري» در ادامه نشست گفت: من بازيگرم و نقش‌هاي متفاوتي را بازي مي‌كنم. احساس كردم كه پتانسيل متفاوت اين نقش براي من وجود دارد. ما در شرايطي كه آقاي ميري فراهم كردند به خوبي به تعامل با بازيگران رسيديم. آقاي بهداد بازيگر اكتيوي هستند ولي به هر حال اين تعامل اتفاق افتاد و در كنار ايشان بسيار راحت بودم.
هنگامه قاضياني نيز در خصوص گريمش در اين فيلم گفت: سوال از من در مورد گريم صورتم در اولين اكران «سعادت‌آباد» هم شد و گفتند كه گريمت چقدر عجيب بوده است. من هيچ موقع در انتخاب نقش‌هايم به زيبايي صورت و گريم نگاه نكردم و سعي كردم به بازي توجه كنم.

* ميري: مي‌خواهم مخاطبان در قضاوت فيلم شريك باشند

«مازيار ميري» كارگردان فيلم گفت: هيچ مميزي به فيلم نخورده است و اميدوارم با همين منوال «سعادت‌آباد» اكران شود. من علاقه‌مند بودم فاكتور و راه حل نهايي را همانند فيلم‌هاي گذشته در فيلم‌هايم ارائه نكنم. اصولا مي‌خواهم مخاطبان را درباره قضاوت فيلم شريك كنم و هر مخاطب براي خودش يك پاياني را تصور كند.
«همايون اسعديان» تهيه‌كننده فيلم در خصوص مسائل مالي «سعادت‌آباد» گفت: اينكه پول فيلم از كجا تامين شده از برنامه هفت شروع شد. براي شما چه فرقي مي‌كند كه يك نهاد انتظامي يا يك نهاد فرهنگي روي فيلم سرمايه‌گذاري كرده است؟ مگر ما يك فيلم بي‌آبرو ساخته‌ايم؟ به نظرم ما يك فيلم خوب ساخته‌ايم و شما مي‌توانيد فكر كنيد پولش را از جوي آب پيدا كرده‌ايد.
«امير آقاي» بازيگر فيلم درخصوص نقشش گفت: چه كسي گفته كه استاد دانشگاه نمي‌تواند پرخاش كند يا اشتباه كند. من به عنوان مجري نقش علي تنها مشكل اين فرد را اين مي‌دانم كه همسرش را زياد دوست دارد.
«مهناز افشار» در ادامه نشست گفت: فكر مي‌كنم براي من روند بازي‌هاي گذشته لازم بوده كه الان آقاي ميري و آقاي اسعديان به من اعتماد كنند. من از سن 18 سالگي وارد سينما شده‌ام و معتقدم كارهاي خوب و بدم براي من تجربه و پله‌اي بود تا به امروز برسم.

* قاضياني: «سعادت‌آباد» سعادتي براي من بود

«هنگامه قاضياني» گفت: «سعادت‌آباد» سعادتي براي من بود. هميشه فيلم‌هاي من تك پرسوناژ بوده و صادقانه بگويم كه خوشحالم در فضاي فيلم محترم و شريفي مثل سعادت‌آباد پا گذاشته‌ام.
وي افزود: مهناز افشار در اين فيلم مادر ما بود. حسين ياري جمله‌اي درباره مهناز افشار گفت و آن اين بود كه مهناز افشار سالم است و ما اين جمله را در كار حس كرديم.
«حسين ياري» در ادامه نشست گفت: پرداخت شخصيت‌هاي فيلم به نظرم خوب انجام شده و با توجه به زمان كار و ارائه داستان همين مقدار كفايت مي‌كند. متاسفانه كمتر اين امكان برايم فراهم مي‌شود كه نقش‌هاي متفاوت بازي كنم. دوستان در سينما و تلويزيون به دنبال كساني هستند كه امتحان‌شان را در يك نقش پس داده‌اند. از اينكه با يك گروه شريف و محترم كار كرده‌ام خيلي خوشحالم و ما در اين فضا يك تعامل خاص و محترمانه‌اي با هم داشتيم.
«مازيار ميري» ادامه داد: ‌اتفاقاتي كه جلوي دوربين ضبط شد، اتفاقاتي بود كه علاقه‌مند بوديم بيفتد. كارگرداني در يك محيط بسته و 60 تا 70 دقيقه در يك لوكيشن، كار سختي است. قرار بود ما فيلمي سيال و مثل زندگي را بسازيم كه دوربين در آن حس نشود و اين كار هم به آرامش خاصي نياز داشت.

* يك دقيقه سكوت براي موفقيت سي‌امين جشنواره فيلم فجر

وي در پايان صحبت‌هايش گفت: دلم مي‌خواهد يك دقيقه براي سي‌امين جشنواره فيلم فجر سكوت كنيم تا همديگر را دوست داشته باشيم و به هم تهمت نزنيم. اميدوارم سال بعد جشنواره‌اي آرام و آرام داشته باشيم و خواهش مي‌كنم از ته دل براي سي‌امين سال جشنواره دعا كنيد.
مهناز افشار هم در اين رابطه گفت: براي مردم ايران آرامش، صلح و در كنار هم بودن آرزو مي‌كنم.

 

تقویم میلادی بهدادی


 



 

  پرنس پارسی


 

 


 


ادامه مطلب

دو شنبه 26 / 1 / 1390برچسب:,

|
 

تعدادی عکس از حضور پرنس پارسی سینما در خیریه

 


تعدادی عکس از حضور پرنس پارسی سینما در خیریه حامی هست که در


 

ماهنامه رونا شماره بهمن ماه چاپ شد .


 


 

     http://yotab.persiangig.com/magazin/14.jpg    

http://yotab.persiangig.com/magazin/16.jpg

 

http://yotab.persiangig.com/magazin/17.jpg

http://yotab.persiangig.com/magazin/18.jpg

http://yotab.persiangig.com/magazin/19.jpg


 


ادامه مطلب

دو شنبه 25 / 1 / 1390برچسب:,

|
 

تکذیب بهداد

تکذیب بهداد

کافه سینما: تعدادی از سایت ها روزهای گذشته خبری را مبنی بر دستگیری حامد بهداد در وضعیت غیر عادی در خیابان فرشته مخابره کرده بودند. حامد بهداد در این گفتگو به سوالات کافه سینما پیرامون این خبر پاسخ داده.

حامد بهداد برنده سیمرغ بلورین از جشنواره بیست و نهم فیلم فجر در گفتگو با کافه سینما به شایعات اخیر برخی سایت ها درباره خودش واکنش نشان داد. بهداد در این گفتگو گفت: فکر می کنم مورد کم لطفی دوستان خبرنگاری که این خبر را نوشتند قرار گرفتم. به خاطر اینکه در تهران مشکل به هر صورت پیش می اید اما هر گز چنین چیزی نبوده و برای برائت خودم و تکذیب این خبر نوشته ای را منتشر خواهم کرد. بهداد ضمن تکذیب این خبر انتشار این خبر را با صحبت هایش در اختتامیه جشنواره و سالگرد مجله رونا بی ارتباط دانست. بهداد در پایان درباره علت انتشار این خبر گفت: به هر صورت وقتی به یک سری توفیق های اجتماعی می رسی، ممکن هست دوستان بخیلی در خیابان چشم دیدن تو را نداشته باشند، بخواهند تو را تخریب کنند. اما مگر ما چه کسی هستیم جز خود آنها؟ ما هم یک شهروند ساده ایم فقط این شغل را داریم. شغل ما فقط ما را کمی معروف تر و تبدیل به چهره کرده. به نظرم دلیل انتشار این خبر فقط شغل ما است. ما آدم های صدمه پذیر و آسیب پذیری هستیم.از انتشار این خبر واقعا متاسفم. کاملا آن را تکذیب می کنم. این خبر از اساس دروغ هست.

 


ادامه مطلب

دو شنبه 25 / 1 / 1390برچسب:,

|
 

حامد بهداد : من از سیمرغ معروفترم

 

                              حامد بهداد : من از سیمرغ معروفترم                           

 

 --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

در نامه‌اي درباره يادداشت‌هاي منتقدان؛

حامد بهداد: موفقيت‌ خود را هرگز مديون منتقدان نمي‌دانم

 

 

 

 

مجله سی نت:   حامد بهداد در نامه‌اي نوشت: ميزان موفقيت و محبوبيتم را در ميان مردم هرگز مديون نقد و يادداشت‌هاي منتقدان نمي‌دانم.

در نامه‌اي كه «حامد بهداد» خطاب به «هوشنگ گلمكاني» سردبير مجله سينمايي فيلم نوشته آمده است: «جناب گلمكاني، اينجانب حامد بهداد، ميزان موفقيت و محبوبيتم را در ميان مردم هرگز مديون نقد و يادداشت‌هاي منتقدين نمي‌دانم. مقوله نقد بيش از آنكه مشتريش مردم باشند راهكاري است براي خود ما سينماگران كه اگر نكته‌اي وارد باشد، اشعارمان را در ارائه كار، هرچه ناب‌تر كنيم.»
وي نوشته است: «يادداشتي نوشته بوديد از سر بي‌عنايتي بر كارنامه اينجانب. گويا قصد واگذاري مافياي نقد را داريد و فقط به صدور راي مخالفم يا موافقم بسنده فرموده‌ايد. خب نماينده مجلس مي‌شديد استاد. گيرم نظرتان راجع ‌به كار بنده همان چند خطي بود كه رفت. آيا معنايش چيزي جزو مهر تاييدي جهت‌دار بر نقدي به‌ظاهر تئوريك بود؟ آن هم با ترفند لفاظي؟ چه كه خود بهتر مي‌دانيد اگر آن نقد محلي از اعراب داشت محتاج تاييديه شما نبود. اينجانب عقيده دارم سينما بدون نقد و منتقد مي‌ميرد - كه البته اين شامل حال نقدي كه به عمد و تاكيد، تاييد فرموديد نمي‌شود - دلايل نقد مورد نظر براي اثبات ادعايش ربطي به كار اينجانب ندارد؛ مثلا ماجراي سگ‌سكوت و چيدمان عكس‌هايي خارج از متن كه به صلاحديد شما اتفاق مي‌افتد. اين است كه مي‌گويم جهت‌دار. اگر اينجانب در يك نشست تخصصي، مربوط به تئاتر تجربي، روي ميز مي‌روم چه ربطي به كارنامه سينمايي بنده دارد؟ اگر در آن جلسه دست به حركات نمايش زده‌ام، منظوري مشخص را دنبال كرده‌ام. مضاف بر اينكه مي‌دانم از تئاتر تجربي كمتر مي‌دانيد؛ چرا كه نمايش، از همان جلسه مطبوعاتي شروع شده بود. نقد مورد تاييدتان به اينجانب بيشتر از منظر طب روانشناسي پرداخته است، كما اين‌كه در اهانت‌نامه بعدي منتقد، درباره سوابق پزشكي و تربيتي بنده اظهار فضل شده. جناب گلمكاني، اگر در روزنامه وطن امروز از اينجانب اشارتي و كنايتي به شما رفت قويا عذر مي‌خواهم. قصدم توهين نبود اما روي سخنم با شما بود، نه با نقد مورد تاييدتان. جاي درنگ است كه هر نقدي از هر منتقدي را در مجله خود چاپ كرده و مستدل بخوانيد، كه همين تاييد شما سرآغازي بود براي توهين به خانواده‌ام.»

وي در ادامه نوشته است: «مي‌خواهم بدانم نقد ذكر شده، دقيقا به كجاي مقوله بازيگري اشاره مي‌كند. ماجرا اين است كه مجله فيلم آهسته آهسته مي‌رود تنها افتخارش اين باشد كه پس از 30 سال ديرينه‌ترين جريده سينمايي است و بس. مي‌رود تا بافت ذهني و روحي مديران و منتقدان مجله، شبيه مبارزه شعراي كلاسيك عليه ادبيات مدرن شود (كه اين البته چيزي از ارزش‌تان كم نمي‌كند) اما آيا اين بود چشم‌انداز شما؟ اينگونه به‌نظر مي‌رسد به محض اينكه پديده‌اي نو و متفاوت به نگاهتان نمي‌گنجد درصدد حذف آن برمي‌آييد. نگاهي كه طبق آن، بدترين را بهترين جلوه دهيد و برعكس. نقد مذكور كه حضرتعالي راجع ‌به كار بنده تاييد فرموديد، ايجاد نفرت مي‌كند؛ نه به دليل ارزيابي علمي، كه به دليل خارج بودن از جاده انصاف آن هم از سر بي‌دانشي. از همين ‌روست كه كورسوي تشويق شما باعث آزار مي‌شود. هرچند كه مسعود مهرابي عزيز در كمال آقايي و بزرگواري همين يك مورد را هم برگ قرمزي قلمداد كرد. با اين حال چند خطي لطف كرده بوديد و از اغراق در بازيگري‌ام گفته بوديد. اين، قدر مسلم به ضعف كارگرداني بعضي از فيلم‌ها هم مربوط مي‌شود. پس آن كارگردان كه ذوق مي‌كند و در پايان پلان دستور چاپ بازي مرا مي‌دهد، شرح وظايفش از نگاه زيبايي‌شناسي چيست؟ فيلمسازان و فيلم‌نامه‌نويسان در ابتداي كار صفر را صد جلوه مي‌دهند (كار برعكسي كه حضرتعالي در حق بنده فرموديد. سواي هتك حرمت از خانواده‌ام توسط منتقد مورد تاييد) بگذريم، باب تخيل گشوده و تمامي اجزاي اجرا در ذهن پروريده مي‌شود. نقش را باطن و لباسي متصور مي‌شوي اما فيلم‌نامه را كه مي‌خواني ذوقت كور مي‌شود. هزاران ايده و پيشنهاد كه سرصحنه برده‌اي كارگر نمي‌شود، نه به ذهن صحنه و نه كارگردان. چرا كه محمل هيچ پيشنهادي فراهم نيست. والا حق با شماست جناب.

وي نوشته است: «اينكه احساس مي‌كنيد در فيلمي بد من با كارم اين جمله را مي‌گويم كه:«ببينيد من چه بازيگر خوبي هستم.» حقيقت دارد. خاصه به اين دليل كه مانند بسياري از بازيگران هم‌نسلم روي خطي صاف و يكنواخت حركت نمي‌كنم. ريسك مي‌كنم. بالطبع امكان خطر و خلاقيت بيشتري وجود دارد. مضحك‌ترين جاي نقد مورد تاييدتان آنجا است كه به من مي‌گويد به بازيگر روبرويم (الناز شاكردوست) و احساسات او بي‌توجه بوده‌ام. قابل توجه دوستان پشت صحنه فيلم دل‌خون! و تماشاچيان و سينماگران محترم! من به ايشان بي‌توجه بوده‌ام يا ايشان به من؟ شما را چه مي‌شود جناب گلمكاني كه بر چنين نقدهايي صحه مي‌گذاريد؟ اگر براي فيلم بوتيك، روز سوم، كافه ستاره، آخر بازي و ... نقدي بر كار اينجانب نمي‌نويسيد، چيزي نيست مگر احساس كاذب پدرخواندگي كه در عرصه نقد سينما مي‌كنيد. نه چنين نيست جناب گلمكاني. شما GODFATHER نقد اين سينما نيستيد. من از آن دست بازيگراني نيستم كه نديدن شما را ناديده بگيرم. نديدن و نفهميدن و درك نكردن شما، آن هم به عمد، علاوه بر اينكه سابقه‌تان را مخدوش مي‌كند، منجر به نديدن و نفهميدن و درك نشدن يك عمر حضور - شايد اتفاقي – خودتان در نقد سينما خواهد شد. تيشه به ريشه خودتان زده‌ايد اگر قاعده و رويه نقد را گم كرده‌ايد، نه من. مرا بزرگاني چون سمندريان، كيميايي، تقوايي، صدرعاملي، بيضايي، فرمان‌آرا، فرهادي، شهبازي و قبادي‌ها دعوت به همكاري كرده‌اند، چه منجر به همكاري شده چه نشده. (اسامي را مرور فرماييد.) نگذاريد تنها امتياز نوشته‌هايتان آزادي اظهار سليقه باشد كه اين براي شما كم است. يا نقدي مبتني بر دانش روز سينما و بازيگري بنويسيد، يا اگر خود را از نوشتن نقدي معاف مي‌دانيد، صرفا اظهار سليقه كافي نيست.»

«حامد بهداد» در ادامه نوشته است: اينكه خطاب به شما (فقط شما) با تعصب و جديت مي‌نويسم از اين‌روست كه يك مويتان مي‌ارزد به هزاران تازه كار ناكارآمد چند جلد خوانده. در مورد شبانه‌روز فرموده بوديد هنر كارگردان‌ها اين بوده كه توانسته‌اند دست و پاي مرا بسته يا اينكه چهره‌ام را زير گريم پنهان كنند. اين ديگر چه نقدي است عزيزدل؟ شايد نمي‌دانيد نقشي را كه بازي كرده‌ام مابه‌ازاي واقعي و اجتماعي داشت. راجع‌ به آن نقش تحقيق شده بود. اگر هم نكته‌اي باشد به زبان سينمايي ويژه فيلم و به لول و زاويه دوربين برمي‌گردد. براي من هوشنگ گلمكاني بي‌هيچ نبود. باز هم گلي به گوشه جمال خودتان. عرصه محروم است از جوانان پرصلاحيت. اينكه مي‌فرماييد استعدادكي دارم از سرم هم زياد است. در آن قحطي حوصله‌تان كه حتي 6 خط مرا قابل نمي‌دانست اميد همين تك كلمه هم نمي‌رفت. منتقدين بي‌سواد هميشه از سينماگران عقب‌تر بوده‌اند، هم در دانش سينما و هم در تجارب آن. براي آنها صرفا وجاهتي كه از سينما كسب مي‌كنند حائز اهميت است، نه خود سينما. قصد ندارم راجع‌ به نقد خوب حرف بزنم كه آدرس اين مهم را از اغلب يادداشت‌هاي خود شما دارم. عمدا بد ديدن و بد خواندن نه حق من بود و نه برازنده شما. نقدي كه تاييد فرموديد نوشته‌اي بود از سر كينه و عاري از غريزه؛ مطالبي در حد تماشا و مطالعه و نه در مقام تجربه و اجراء. ننگ‌آور است براي من كه درصدد توجيه كارم برآيم. به قول جناب مهرابي: «باوقار و بالنده به راهتان ادامه دهيد. همچون گذشته.» من نيز در اين راه از شما تأسي مي‌جويم.»

 


ادامه مطلب

جمعه 25 / 1 / 1390برچسب:,

|
 

حامد بهداد؛ نگین بازیگری دهه 80 سینمای ایران

 

حامد بهداد؛ نگین بازیگری دهه 80 سینمای ایران

 

 

 

 

 

مجله سی نت:   حامد بهداد در فیلم سینمایی "لطفا مزاحم نشوید" سیمایی تازه از خود و تصویری تاثیرگذار از توانایی‌هایش ارائه داده است.
حامد بهداد در این سال‌ها تنها یکی از مهمترین بازیگران سینمای ایران نبوده، موضع‌گیری‌های تند و تیز و غیرمتعارف و رفتارهای گاه غریبش از او سیمایی ساخته که برای عده‌ای محبوب است و برای گروهی دیگر آزاردهنده. در جامعه‌ای که فروتنی و تواضع امتیاز است اعتماد به نفس بیش از اندازه حامد بهداد سرمنشاء ماجراها و حاشیه‌های بسیار بوده است.

اما بهداد فارغ از این موضع‌گیری‌ها همچنان بر مداری می‌چرخد که خود می‌خواهد، از سویی به دلبستگی‌هایش در حوزه موسیقی و عکاسی می‌پردازد و از طرفی در فیلم‌هایی بازی می‌کند که گاه ارتباط مستقیم با هم ندارند، چگونه می‌توان توجیه کرد بازیگر "نیمه پنهان"یا "تسویه حساب" در "محاکمه در خیابان" بازی کند یا سر از "کسی از گربه‌های ایرانی خبر نداره" در بیاورد؟ نبوغ انکار ناپذیر او در بازیگری است که با وجود اخلاق غریبش این اعتماد را در کارگردان‌هایی مثل عباس کیارستمی و مسعود کیمیایی به وجود می‌آورد که تجربه همکاری با بهداد را از دست ندهند.

حامد بهداد مثل هر بازیگر باهوشی نیاز به همراهی و همفکری کارگردانی درجه یک دارد، زمانی که تصمیم می‌گیرد تجربه‌گرایی را از سر بگذراند نتیجه این می‌شود که نام و اعتبارش را در فیلم‌هایی هزینه می‌کند که نه تنها به کارنامه حرفه‌ای اش نکته‌ای اضافه می‌کنند بلکه توانایی‌هایش را هم نشان نمی‌دهند. بهداد که از بازیگری لذت می‌برد هنوز آن قدر سخت‌گیر نشده که لذت تجربه نقش‌ کوتاه را به بازی در نقش‌ اول واگذار کند اما باید حد و مرزی برای این تجربه کردن قائل باشد.

این روزها می‌توان بازی متفاوت حامد بهداد را در اپیزودی از فیلم سینمایی "لطفا مزاحم نشوید" به کارگردانی محسن عبدالوهاب دید، بازی در فضایی واقع‌گرا و مستندگون باعث شده آنچه از بازی بهداد در ذهن داریم کنار بگذاریم و شاهد این باشیم که او چه خوب در دل فضای واقع‌گرای فیلم جای گرفته است. او که متهم می‌شود به اغراق در بازی، در این نقش کوتاه فرصت داشته تا در قالب مردی جوان و شکست خورده ظاهر شود. مردی که تکه‌ای از پازلی است که تصویر کلی شهر تهران و ساکنانش را مقابل دیدگان مخاطب ترسیم می‌کند. حامد بهداد که معمولا تصویری از عصیان و ناآرامی را در بازی‌هایش متبلور کرده این بار بازی در سکوت را به خوبی نشانمان می‌دهد.

حرکات، نوع دیالوگ‌گویی، حتی فیزیک و گریم بهداد در این فیلم متناسب با سیمای تازه‌ای است که کارگردان از این بازیگر ارائه می‌دهد، بهداد با هوشمندی رفتارهای آشنای خود را حذف و به قالب شخصیت نزدیک می‌شود. یکی از امتیازهای بازی بهداد در این فیلم استفاده درست از میمیک است. رنج و استیصال مرد را نه فقط در موقعیت سختی که در آن گرفتار شده که در چهره و چشمهای بهداد می‌توان دید.

بازیگری که در فیلم‌های "روز سوم"، "کسی از گربه‌های ایرانی خبر نداره"، "هفت دقیقه تا پائیز" و نمونه‌هایی از این دست نشان داده که رمز و راز برون‌گرایی در بازی را خوب می‌داند و در "لطفا مزاحم نشوید" مانند "هر شب تنهایی" با حذف نشانه‌های بیرونی تبحرش در بازی درون‌گرا را نشان می‌دهد. حامد بهداد را می‌توان مهمترین بازیگر دهه 80 سینمای ایران دانست. بازیگری که ویژگی‌های ظاهری ستاره‌های این سینما را ندارد اما با ممارست در حرفه‌اش به محبوبیت رسیده است.

بازیگری که با وجود اخلاق متفاوت و تعلق نداشتن به گروه و باند خاص هوادار دارد، توانایی‌اش را به کارگردان‌های این سینما ثابت کرده و تعداد قابل توجهی نقش ماندگار از خود به یادگار گذاشته است. کدام بازیگر جوان به اندازه بهداد نقش خاطره‌انگیز در کارنامه دارد؟ کدام بازیگر به اندازه او در جشنواره فیلم فجر بی‌مهری دیده اما از سوی تماشاگران و منتقدان دیده و تحسین شده است.

دهه 80 دوران افول ستاره‌های چشم روشنی است که می‌خواستند گیشه‌ها را تصاحب کنند، ستاره‌هایی که با وجود ادعاهایشان یا از سینما و بازیگری فاصله گرفته‌اند، یا درگیر پروژه‌هایی شده‌اند که فقط برای فروش ساخته شده‌اند. حامد بهداد در کمتر از یک دهه تعدادی از بهترین تجربه‌های بازیگری سینمای ایران را به نام خود ثبت کرده و این برای یک بازیگر امتیاز بزرگی است.

 

 

 

 --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

در پي نامه سرگشاده «حامد بهداد»

واكنش منتقدان به صحبت‌هاي «حامد بهداد» درباره منتقدان

 

 

 

مجله سی نت:   در پي نامه سرگشاده «حامد بهداد» منتقدان و نويسندگان سينمايي به صحبت‌هاي وي درباره منتقدان سينمايي واكنش نشان دادند.

در پي اظهار نظر «حامد بهداد» در مورد منتقدان سينمايي در قالب يك نامه سرگشاده كه در بخش فرهنگي فارس نيز انعكاس يافت، در گفت‌و گو با گروهي از منتقدان و نويسندگان سينمايي، نظرات آنان را درباره اين نامه جويا شديم.

«حسين سلطان‌محمدي» منتقد سينما در اين زمينه به فارس گفت: سينما يك كار گروهي است و وظيفه يك رسانه كاملاً روشن است. رسانه‌ها كالاي فرهنگي را به جامعه معرفي مي‌كنند، سهم عمده‌اي در اطلاع‌رساني دارند و به نظر من بايد حرمت همه افراد نگه داشته شود، رسانه‌ها سهم دارند چرا كه كالا را معرفي مي‌كنند و در كنار آن ايجاد شناخت مي‌كنند و اگر قرار باشد حرمت آنان حفظ نشود، رابطه‌ها هم شكسته مي‌شود چرا كه همه لازم و ملزوم هم هستيم.
وي در ادامه افزود: ما به اندازه دانش خود نقد مي‌كنيم و پيشنهاد مي‌دهيم و همان طور اين كالا جلو مي‌رود. اگر به ما اعتماد داشته باشند نقد را مي‌خوانند و استفاده مي‌كنند. بديهي است كه ما در نقد با كسي تعارف نداريم و منتقدان هميشه سختگير هستند و در جامعه اين طور است كه خيلي بازيگران به نقد اهميت نمي‌دهند، همان طور كه بعضي نشريات عكس اين بازيگران را چاپ مي‌كنند و آنها را معرفي مي‌كنند و كالا عرضه مي‌شود كه اين يك امتياز مثبت است. بازيگران هم اين امتياز را به ما بدهند تا به نقد كشيده شوند و در كارهاي آتي، اشكالات‌شان را بر طرف كنند. اگر «حامد بهداد» به نقد كشيده شده، بايد خيلي ممنون باشد كه توسط منتقدان ديده شده و حالا در نقد مي‌تواند اظهارنظر براي خوش داشته باشد، نه اينكه توهين و بي احترامي كند.
سلطان محمدي اظهار داشت: امسال اگر ما منتقدان نبوديم «درباره الي...» به اسكار راه پيدا نمي‌كرد. ما شمشير دو لبه هستيم و «حامد بهداد» هم به ما نياز دارند.

«حسن معظمي» روزنامه‌نگار و منتقد سينما نيز گفت: فعالان عرصه رسانه به خصوص رسانه‌هاي هنري و به خصوص بازيگران، اگر به تخصص ، سطح كار، نوع كار و دانش كار خود اعتقاد دارند، هيچ‌گاه نبايد نگران نقد شدن كار خود و بازي‌هاي‌شان در آثار هنري باشند، در غير اينصورت هيچ‌يك از خصوصيات ياد شده را نمي‌توانند داشته باشند.
وي در ادامه افزود: در همه جاي دنيا بازيگران حرفه‌اي، صاحب سبك و داراي رتبه هنري همواره از نقد كار خود، ولو اين كه موردپسند آنان نباشند، استقبال مي‌كنند. حال اگر هنرمندي خارج از اين دايره عمل كند، بديهي است كه نمي‌تواند به آن بازيگر، هنرمند و يا فعالان صاحب عرصه‌ها، حرفه‌اي اطلاق كرد.
معظمي در ادامه اظهار داشت: به نظر مي‌رسد كه بازيگران جوان تلويزيون مي‌بايست در مسير حرفه‌اي شدن و ارتقاي رفتار اجتماعي متناسب حرفه‌اي كه در جامعه به آن مي‌پردازند، حركت كنند. انتظار مي‌رود هنرمندان الگوي رفتار و منش فرهنگي با روايت و قواعد حرفه‌اي باشند.

«طهماسب صلح‌جو» منتقد سينما نيز گفت: جملاتي كه آقاي «حامد بهداد» در يادداشت خود به كار برده صحيح نيست.

اما «محمدتقي فهيم» منتقد اظهار داشت: اين اتفاق را مي‌توان از دو جنبه مورد بررسي قرار داد. يكي اين كه به نظر من «حامد بهداد» بايد رعايت همه جوانب را مي‌كرد و نسبت به نقد وامداري مي‌كرد.نقش منتقدان در ارتقاي سينما غير قابل كتمان است و «حامد بهداد» كمي بي انصافي كرده است.
وي ادامه داد: اما جنبه دوم اين است كه «مجله فيلم» در طي سال‌هاي گذشته نسبت به سينماي ايران كمي بي مهري كرده است و بازيگران جوان را هم حمايت نمي‌كند كه اين حرف درستي است. به نظر من يكي از وظايف رسانه اين است كه كشف استعداد كند. در نظر سنجي اخيري كه از سوي مجله فيلم صورت گرفت، 90 درصد فيلم‌هاي انتخاب شده، فيلم‌هاي قبل از انقلاب هستند. آيا سينماي ايران در بعد از پيروزي انقلاب، از نظر تكنيك، ساختار، محتوا و ... پيشرفت نكرده؟ آيا اين بي‌انصافي نيست كه دل خيلي از جوانان سينما را در مجله فيلم بيآزاريم؟
فهيم در ادامه افزود: همان طور كه عرض كردم «حامد بهداد» هم بايد حرمت پيشكسوتان را نگه دارد، اما مجله فيلم نسبت به سينماي بعد از انقلاب واكنش مثبتي ندارد. خروجي نظرسنجي آنها، فيلم‌هاي قبل از انقلاب است و جتي به آثار صرفا جشنواره‌اي هم توهين مي‌كند... همان فيلم‌هايي كه به اسكار راه پيدا كردند و فروش ميلياردي دست پيدا كردند.

«زاون قوكاسيان» منتقد سينما نيز گفت: من خودم با «هوشنگ گلمكاني» اختلاف دارم اما برايش خيلي احترام قائلم، براي اين كه او در شرايطي عهده‌دار سردبيري مجله فيلم شد كه هيچ‌كس اين كار را انجام نمي‌داد.
وي در ادامه افزود: به نظر من هيچ بازيگري حق توهين به يك نويسنده و منتقد را ندارد و من متأسفم كه بازيگري كه بايد در جامعه نمونه باشد، اينگونه عمل مي‌كند و متأسفم براي سينماي اين مملكت، كه بازيگري كه تازه مطرح شده، هيچگاه نمي‌تواند مثل «جمشيد مشايخي»، «عزت‌الله انتظامي»، «علي نصيريان» و ... باشد چرا كه الفباي انسانيت را بلد نيست.

«شهرام خرازي‌ها» منتقد و نويسنده سينمايي هم در گفت‌وگو با فارس اظهار داشت: به نظر من يك اظهار مكتوب سينمايي در جامعه هنري و مطبوعات آنقدر ارزش ندارد كه چنين واكنش‌هايي را برانگيزاند. در شأن يك هنرمند در حد و اندازه حامد بهداد - كه از برجسته‌ترين هنرمندهاي سال‌هاي اخير سينماي ايران محسوب مي‌‌شود- هم نيست كه اين چنين عجولانه واكنش نشان دهد.
وي ادامه داد: شمار كساني كه بازي حامد بهداد را مي‌بينند، با شمار كساني كه نقد بازيگري او را مي‌خوانند، اصلا قابل مقايسه نيست. بنابراين اين بازيگر مي‌تواند با خيال راحت به فعاليت خود ادامه دهد. بي آن كه نگران تأثير گسترده اظهارنظر مكتوب در مورد بازيگري‌اش بر طرفدارانش باشد. در كشور ما نقد بازيگري در مكتوبات، آنچنان رشد و توسعه نيافته كه بتواند به افكار عمومي در مورد نحوه ايفاي نقش هنرپيشه جهت دهد.

 


ادامه مطلب

دو شنبه 22 / 1 / 1390برچسب:,

|
 

بهترین بازیگر نقش مکمل مرد

 

بهترین بازیگر نقش مکمل مرد

حامد بهداد برای بازی در فیلم جرم

حامد بهداد نوشته: «...آن اساطیر و آن قواره های مردانه، در سینمای شما را، دوست داشتم. حتی پس از گذشت سالها با اینکه  شوالیه هایی سالخورده شده بودند باز هم از چشمم نیفتند. من فرمان را که سه تا بی معرفت، مفت مفت فرستادند  زیر خاک را خوب به خاطر دارم. همان مرد پاکیزه سرشتی که اگر می بود محله از شحنه و محتسب بی نیاز بود. قصه شهزادگان نجیب و تیغ داری که شما را به خاطر تحسینشان متهم به ترویج اوباشگری کردند. عیارانی که گمشده های شما بودند...»

      یادداشت از طرف حامد بهداد به مسعود کیمیایی 

نوشتن برای شما سخت است. سالهای زیادی گذشته. شما را می گویم.از آن سالهای پر عرض. از آن سالهای پر بار. حتی بی بار و بهار. بی شمار. خیلی ها برای شما نوشته اند. بد یا خوب. دوست یا دشمن. برای شما سخت است به باور همه نشستن. در باور من اما چه خوش نشستی. آرزومند سینمای شما بودم و به آن نمی رسیدم. دق بالا می آوردم. دق بالا می آوردم و چون نمی توانستم احساسم را توصیف کنم، می گریستم. آن اساطیر و آن قواره های مردانه، در سینمای شما را، دوست داشتم. حتی پس از گذشت سالها با اینکه  شوالیه هایی سالخورده شده بودند باز هم از چشمم نیفتند. من فرمان را که سه تا بی معرفت، مفت مفت فرستادند  زیر خاک را خوب به خاطر دارم. همان مرد پاکیزه سرشتی که اگر می بود محله از شحنه و محتسب بی نیاز بود. قصه شهزادگان نجیب و تیغ داری که شما را به خاطر تحسینشان متهم به ترویج اوباشگری کردند. عیارانی که گمشده های شما بودند. دست خالی به جنگ نامردان رفتن، حتی اگر فرمان باشی، پیکری خالی شد غرق در خون. برادران غربتی آبمنگل، حتی حرمت نام فاطمه را نگاه نمی دارند تا اینکه قیصر از راه رسید. پس از آن سینما فقط محمل دلقکان و بزکچیان و رقاصه ها نبود تا به سادگی، از صدقه سری جهل ساده پسندان سنده سلیقه، قبضه اش کنند. عیارهای خموش و خون جوش فیلم های  شما در دل همین جامعه مزدحم به عرفانی شهری رسیده بودند. چه بازنده بودم اگر کار در سینمای شما را از دست می دادم. جای خیلی ها خالیست. شما همواره سر صحنه چه دور و چه نزدیک بانی شعف بودید. همه چیز پر شور بود. شور می خواهد تحسین آن مردان. شعور می خواهد فهمشان اما. من آن عیاران بی تاج و تخت را می شناختم. آن مردان خموش در کوچه ها پنهان را می شناختم. بارها به ضیافت شما دعوت می شدم اما پشت در می ماندم. سینما دوستان حرف هایی زدند و کلماتی پراکندند و چیزهایی را به سخره گرفتند. خودشان خوب می دانند اما قصه را از بین بردند و هیجان را کشتند. مدتی است در سینما صدای تاخت اسبی و شلیک گلوله و فریادی نمی آید. کلاه هیچ قهرمان، پشمی ندارد. به قول مرحوم فریدون گله  هیچ آهن خنجر تیزی نشد . چه برخورنده است آن صحنه که جسم بی جان داش فرمان، به پوزه سگانی چون اخوی های آبمنگل بام به بام کشیده می شود. و چه لذتی دارد انتقام کشیدن قیصر، از منصور و کریم و رحیم. چه زیباست تماشای سلاخی غربتی ها . تو از آن بوی خون کیف می کنی. شما خودتان خیلی چیزها گفته اید. نوشتن درباره شما سخت است. همیشه به خاطر خواهم داشت دیالوگ قیصر را به مادرش (( پلیس اونا را می گیره... درست. اونا را به سزای اعمالشون میرسونه...درست. اما می دونی بعدش چی می شه ... اه تو چه می دونی ننه)) و ننه جز مادری چه می داند. حیف آن فرزندان که یکی یکی در خون غلتیدند. پلیس هم به اسم اوباش قیصر را از پای در می آورد. قصه ما به سر نمی رسد جناب کیمیایی.


 

 

 

 


 
 

به نظر من در بازي بي‌نظير حامد بهداد هيچ شكي وجود نداره گرچه عده‌اي از
منتقدها از اگزجره بودن اين اجرا ايراد گرفته بودن ولي به نظر من اين نوع
بازي كاملا براي تماشا از پرده بزرگ و جادويي‌يه سينما مناسبه يعني من كه
هميشه منتظر ديدن چنين بازي‌هايي هستم دلم مي‌خواد وقتي از سينما بيرون ميام يه
احساس عجيب داشته باشم و نقش‌ها و سرگذشتشون برام تا حداقل يكي دو هفته
فكرم رو مشغول كنه. اما بازي حامد بهداد در حس پنهان اين فكرمشغولي رو
براي من چندين ماهه كه ايجاد كرده و اين تنها از بازي زيبا و بي‌نظير حامد
بهداد ناشي مي‌شه، حتي اگر منتقدان بگويند غلو‌شده و از سقف فيلم بالاتره. من
اين بالا بودن رو دوست دارم و اميدوارم منتقدان به جاي ايراد گرفتن از چنين
اجراهاي فوق قوي به بازيگران ديگر ايراد بگيرند كه آنها هم به فكر بازي
خوب بيافتن و سينما رفتن را برايمان لذت بخش كنن. سينما يعني سرگرمي و حامد
بهداد به خوبي اين رو درك كرده اما يه كار ديگه كه حامد بهداد همزمان با
سرگرمي انجام ميده زيبا و هنرانه بازي‌كردنشه. يعني از تك‌تك سكانسهاش لذت
مي بريم و در عين حال سطح سليقه‌امون و توقعمون از سينما رو بالا مي‌بره. يه
نقدي كه مي‌شه به اجراي حامد بهداد كرد نامفهوم بودن بيان ديالوگهاست كه
اكثرا خوب شنيده نمي‌شه و معمولا بايد با گوش‌هاي خيلي تيز فيلم رو ديد.
شايد نيمي از اين ايراد به صدابرداري و صداگزاري فيلم مربوط شود اما در
فيلمي كه همه خيلي واضح و رسا حرف مي‌زنن اين ايراد كاملا به بيان حامد
بهداد برخواهد گشت. 

 


ادامه مطلب

دو شنبه 20 / 1 / 1390برچسب:,

|
 

دیالوگای برتر حامد

دیالوگ های ماندگار از حامد بهداد (قسمت اول : حس پنهان)

 

عاشق سرعت بودم و نسیم خیلی می ترسید ، چی بهم گفت ، گفت خطرناکه. از توی یه فرعی یه کامیون اومد بیرون و زدم بهش. وای نگاش کردم ، یه خرده نگام کرد فرصت نشد باهاش خداحافظی کنم ، هیچی ، تا این که چشاش بسته شد و بعدش مرد. اون موقع مطمئن بودم که عمدی نبود ، حالا نه ، من باعث مرگش شدم ، کشتمش نامزدم بود عاشقش بودم رفت ، اون قدر این دختر زیبا بود ، اون قدر خوشگل بود که حتی خود خانما نگاهش می کردن. چرا دنبال نفرت و حسادت میگردی دنیات این جوریه ، شده. آدما عاشق همدیگه میشن ، بعدش عشقشون میکشن بچشون میکشن چون میخوان تا ابد اونو کش باشن صاحبش باشن. دنیای ما آدما از حیوونام کثیف تره ، خیلی. تا حالا کسیو دوست داشتی؟ اذیتش نکن ، تا میتونی خوب نگاش کن.

 

همه ی موجودای زنده بعد از مرگشون فاسد میشن و آدما قبل از مرگشون. یعنی چی؟ مثل پدر من ، پدر من ، پدر من مادرم رو میگرفت زیر مشت و لگد.

بعضی از آدما رو باید کشت برای این که دیگران رو فاسد می کنند.

حامد بهداد در حس پنهان

 

یه آدم آدم خور ، آدمایی که به فکر افتتاحیه یه نمایشگاه پیزوری هستن اما به فکر شرافت و آینده یه دختر نیستن. خوش بر و رویی اما از اونایی هستی که قبل از مردنت جنازت بوی گند میگیره دروغگو.

 

تو که سر حال تری ، قد و بالای خوبی هم داری ، جسدتم قشنگ تره ، کرما جشن با شکوه تری برات میگیرن.

حامد بهداد در حس پنهان

----------------------------------------------------------------------------------------

دیالوگ های ماندگار از حامد بهداد (قسمت دوم : محاکمه در خیابان) شاهکاری از استاد مسعود کیمیایی :

ناچاری مال دروغه ، به خدا تو سینمی تو جونمی ، من کیم؟

 

دختره همین جا با پسره حرفش شده بود می گفت غیرت و ناموس بازی داره دوباره مد میشه ، ما چی کار کنیم امیر که از این مد نمیفتیم؟

هیچ جای این جای رفاقت ترک بر نداشته ، نه روزش سیاه بوده نه شبش بی غم ، کی واست کج خواستم؟

سخت تر از گفتن مردنه.

خیلی سخته نپرسی و بگی خب ، منم اگه رفاقت بلدم باس یه جوری بهت بگم.

مگه من جنون دارم که بد تو رو بخوام ، اونو بزار بره دنبال زندگیش ، مال تو نیست.

منو نگاه نکن ، سفره عقد جمش کن.

ازش دل کندن خب جگر شیر می خواد و دل کفتر.

دلش سرخ شده بود اشکش وای نمیستاد.

می گفت تو که رفیقشی بهش بگو نره وسط این همه نامردی و گناه ، امیر نرو وسط این همه نامردی و گناه.

هر روز خدا تا تموم بشه یه کرور آدم یا می بره بالا یا زمین می زنه ، نه میشه گفت بی خیال نه میشه گفت به قول تو زنبور ، نه میشه گفت بدش تعطیل خوبش باز ، راستش تو عمرم دل این که خبر بد بدم نداشتم اما یه ورش رفیقمه یه ورشم خبر بد.

حامد بهداد و استاد مسعود کیمیایی

دیالوگ های ماندگار از حامد بهداد (قسمت سوم : سریال سایه آفتاب)

 

حامد بهداد
 
 
مرشد ، من پدر ندارم . . . رفیق ندارم . . . پول ندارم . . . جون ندارم . . . خیلی بیچارم . . . . . .

 

رضا : ببینید خانم ... من سیاه پوش شدم به خاطر اون خدا بیامرز ، اون خدا بیامرز قدش خیلی بلند بود . یکی به من گفت لقمه دهن تو نیست ، لقمه دهن عزرائیل شد . که ای کاش ، که ای کاش ... بگذریم ..... سایه آفتاب


ادامه مطلب

سه شنبه 17 / 1 / 1390برچسب:,

|
 

صفحه قبل 1 صفحه بعد

ali behdad

به وبلاگ حامد بهداد(امپراتور بازیگری , پرنس سینمای ایران) خوش آمدبد. علی بهداد بازدید شما دوست عزیز را گرامی می دارد . ---------------------------------------------------------- متولد 6 آبان 1352 مشهد مدرک تحصیلی: لیسانس برای اولین بار با ایفای نقش اصلی در فیلم « آخر بازی » (همایون اسعدیان، 1379) سینما را تجربه کرد و برای بازی در همین فیلم هم کاندید سیمرغ بلورین از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. اما بعدها با وجود اینکه هیچگاه در شکل و شمایل نقش اول ظاهر نشد، اما توانست بازیهای در خور توجهی از خود در قالب نقش مکمل در فیلم های مختلف به جا بگذارد که از جمله می توان به فیلم های « بوتیک » (حمید نعمت الله، 1381)، « این زن حرف نمی زند « (احمد امینی، 1381)، « کافه ستاره » (سامان مقدم، 1384) و « آدم » (عبدالرضا کاهانی، 1385) اشاره کرد. اما پررنگ ترین بازی او در قالب نقش مکمل، بازی در فیلم « روز سوم » (محمدحسین لطیفی، 1385) بود که در نقش یک افسر عرافی که در بحبوحه محاصره خرمشهر عاشق دختری خرمشهری می شود، ظاهر شد و موفق شد نظر اکثر کارشناسان و منتقدان سینمایی را به خود جلب کند و برای دومین بار پس از « آخر بازی » کاندید سیمرغ بلورین از دوره بیست و پنجم جشنواره فیلم فجر شود. بازی حامد بهداد در « روز سوم » اوج هنرنمایی اوست. ------------------------------------------------------------------------------------ مجموعه آثار: - آخر بازی (همایون اسعدیان، 1379) - این زن حرف نمی زند (احمد امینی، 1381) - بوتیک (حمید نعمت الله، 1381) - کافه ستاره (سامان مقدم، 1384) - عروس کوهستان (یوسف سیدمهدوی، 1384) - باغ فردوس پنج بعدازظهر (سیامک شایقی، 1384) - آدم (عبدالرضا کاهانی، 1385) - روز سوم (محمدحسین لطیفی، 1385) - تسویه حساب (تهمینه میلانی، 1386) - حس پنهان (مصطفي رزاق كريمي، 1386) - دايره زنگي (پريسا بخت آور، 1386) - هر شب تنهايي (رسول صدرعاملي، 1386) - مجنون لیلی (قاسم جعفری، 1386) - دلخون (محمدرضا رحمانی، 1387) - شبانه روز (امید بنکدار، کیوان علیمحمدی، 1387) - محاکمه در خیابان (مسعود کیمیایی، 1387) - کیمیا و خاک (عباس رافعی، 1388) - زندگی با چشمان بسته (رسول صدرعاملی، 1388) - آدمکش (رضا کریمی، 1388) - کسی از گربه های ایرانی خبر نداره (بهمن قبادی، 1388) - لطفا مزاحم نشوید (محسن عبدالوهاب، 1388) - هفت دقیقه تا پاییز (علیرضا امینی، 1388) - پرتقال خونی (سیروس الوند، 1389) - جرم (مسعود کیمیایی، 1389) - انتهای خیابان هشتم (علیرضا امینی، 1389) ------------------------------------------------------------------------------ مجموعه هاي تلويزيوني: - سايه آفتاب (محمدرضا آهنج) - يك مشت پر عقاب (اصغر هاشمي، 1386) آخرین دعوت سقوط آزاد ----------------------------------------------------------------------------------- جوایز و افتخارات: - برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم "جرم" - 1389 - کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « آخر بازی » - 1379 - کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « روز سوم » - 1385 - کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از هشتمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم « بوتیک » - 1383 - کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از دهمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم « کافه ستاره » - 1385 - پنجمین بازیگر نقش مکمل مرد سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برای بازی در فیلم « این زن حرف نمی زند » - 1382 - دومین بازیگر نقش مکمل مرد سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برای بازی در فیلم « بوتیک » - 1383

 
 

لینک دوستان

بهاره

کیت اگزوز ریموت دار برقی

ارسال هوایی بار از چین

خرید از علی اکسپرس

سفارش آنلاین قلیون

 

مطالب قبلی

امپراطوری احساست را خشمگین مکن

تولدت مبارک

تولدت مبارک جاودان عشق من

38سالگی بزرگمرد جاودان سینما

5 دلیل برای این که چرا حامد بهداد جذاب است

پاسخ تند حامد عزیز به عرب‌نیا

قطعه جدید و زیبای «تاريک تاريكم» با صدای حامد بهداد برای دانلود

درد دل

گزارش تصويري مراسم فرش قرمز «جرم» مسعود كيميايي

اسطوره

صد نكته از حامد بهداد

حامد بهداد : خانم فرجامی سلام تولدتان را تبریک عرض می کنم .

جدید ترین خبرهای بهدادی

پرتقال خونی

دیالوگای برتر حامد

تعدادی عکس از حضور پرنس پارسی سینما در خیریه

تکذیب بهداد

آدمکش

بهداد از جدیدترین نقش خود می گوید

حامد بهداد آواز تیتراژ پایانی «بیتابی بیتا» ساخته مهرداد فرید را با شعری از حافظ خواند.

انتهاي خيابان هشتم

اکران شبانه روز و یاد حامد بهداد از محمدرضا شجریان

برای برادرم حامد

جشنواره فیلم کیش و آلبوم جدید دارکوب‌ها با حضور حامد بهداد

لحظات ناب بهدادی

عليرضا اميني «به فاصله يك نفس» را تدوين مي‌كند

سعادت آباد و تقویم میلادی بهدادی (پرنس پارسی)

بهترین بازیگر نقش مکمل مرد

حامد بهداد؛ نگین بازیگری دهه 80 سینمای ایران

حامد بهداد : من از سیمرغ معروفترم

 

نویسندگان

ali behdad

 

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان hamed behdad و آدرس alibehdad.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لینک دوستان

مطالب ناب

بهاره

کیت اگزوز

زنون قوی

چراغ لیزری دوچرخه

همسریابی

درگاه پرداخت اینترنتی

 

امکانات

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 2
بازدید کل : 2327
تعداد مطالب : 30
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1

Alternative content